دو سال پیش با خواندن این مطلب در متمم برنامه جدیدی برای خودم تنظیم کردم و در آن برای هرروز کلی کار تعریف کردم.
طبق معمول چندهفتهای برنامه خوب پیش میرفت اما بعد از مدتی خیلی از کارها انجام نمیشد. در ابتدا فکر میکردم مشکل از زمانبندی است اما تنها این مشکل نبود. مشکل این بود که حجم کارهایی که برای خودم تعریف کرده بود زیاد بود. مثلاً هرروز باید 5 کار مختلف 15 تا 30 دقیقهای انجام میدادم .
سرانجام به این نتیجه رسیدم که همه کارها را نمیتوان هرروز انجام داد بخصوص کارهایی که نیازی نیست به عادت تبدیل شود. درواقع من دچار افراط در میکرو اکشن شده بود.
مثالی میزنم تا موضوع روشنتر شود.
شما هر صبح و هر شب مسواک میزنید و نمیتوانید 6 روز در هفته مسواک نزنید و یکدفعه روز جمعه 14 بار مسواک بزنید.
اما برخی کارها نهتنها در 15 دقیقه و کمی بیشتر انجام نمیشود بلکه آمادهسازی برای انجام آنها خودش زمان نیاز دارد. مثلاً من قصد داشتم هرروز یک نوع قهوه بیاموزم و درست کنم. یا اینکه یک پادکست را گوش کنم و متن آن را بنویسم؛ اما در 15 یا حتی 30 دقیقه شدنی نبود.
درنتیجه کارها را کم کردم و برخی از کارها را هم به یک روز میان یا 2 بار در هفته کاهش دادم تا هم وقت بیشتری روی انجام آنها بگذارم و هم روزهایم را از این شلوغی بیانتها نجات دهم.
حالا برنامهام خلوتتر، منسجمتر و انجام آن بهمراتب سادهتر است. ضمن اینکه مدام در حال سوییچ کردن از کاری به کاری دیگر نیستم و تمرکزم نیز افزایشیافته است.