۱۶ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

کار عمیق

 

حدوداً پاییز سال گذشته بود که با پادکست بی پلاس آشنا شدم و این هم‌زمان شد با شروع آشنایی من با پادکست‌های دیگر (تصمیم دارم در پست‌های آینده بیشتر راجع به پادکست‌هایی که گوش می‌کنم بنویسم). البته پیش از آن چندین بار توسط افراد مختلف پادکست چنل بی به من معرفی شد اما خوب راستش اوایل علاقه‌ای به آن پیدا نکردم (البته بعدها به واسطه شرایطی که برایم پیش آمد، چندین قسمت از آن را گوش کردم و بسیار هم لذت بردم.)

وقتی با بی‌پلاس آشنا شدم آن‌قدر جذبم کرد که تمام اپیزودهای منتشرشده را گوش کردم. به‌شخصه به کتاب‌های غیر داستانی بیشتر از کتاب‌های داستانی علاقه‌مندم و موضوع این پادکست با علاقه‌ام کاملاً سازگار بود.

دقیقاً دو هفته پیش که علی بندری عزیز در این پادکست از کتاب "کار عمیق" گفت،  من آن‌قدر به خواندن آن علاقه‌مند شدم که همان روز آن را از طاقچه خریدم و شروع به خواندن کردم. کتابی که درنهایت از خواندن آن راضی بودم و دریافت‌های زیادی از آن داشتم.

کال نیوپورت (Cal Newport) نویسنده کتاب "کار عمیق" همان‌طور که از نامش هم مشخص است در این کتاب از کار عمیق گفته است. کمیاب شدن کار عمیق در این روزها آن هم به واسطه وجود انواع شبکه‌های اجتماعی، باارزش بودن دسترسی و نحوه طراحی محیط‌های کاری در این دوران، ارائه راهکارهایی برای داشتن تمرکز و انجام کار عمیق، فواید کار عمیق و حتی صحبت از کارهایی که نیاز به عمیق بودن ندارد. حتی چندین مثال از افراد معروف که دستاوردشان حاصل کار عمیق آن‌هاست.

یکی از مواردی که افراد موفق را از سایر افراد متمایز می‌کند انجام کار عمیق است. در کتاب از روش‌های مختلف پرداختن به کار عمیق سخن گفته‌شده است. افرادی که چند ماه در سال را در محلی به‌دوراز هرگونه ارتباط به انجام کار عمیق اختصاص می‌دهند تا افرادی که روزانه تا 4 ساعت کار عمیق بدون وقفه انجام می‌دهند. پیشنهاد کتاب برای تازه‌کاران هم شروع با 1 ساعت کار عمیق در روز است.

همچنین او در این کتاب از محدود بودن قدرت اراده سخن گفته است. هنگامی‌که ما بیشتر قدرت اراده خود صرف کارهای کم‌عمق می‌کنیم انجام کارهای عمیق به‌شدت برایمان مشکل خواهد بود. به همین دلیل است که ما اول صبح اراده بیشتری برای تصمیم‌گیری داریم و هرچه به آخر شب نزدیک می‌شود اراده‌مان به‌شدت کاهش می‌یابد.

پست مرتبط: چگونه صبح ها زودتر بیدار شویم؟

در این کتاب نیوپورت راهکارهایی هم برای انجام کار عمیق ارائه می‌دهد :

  • ساده‌ترین راه برای شروع باثبات جلسات کار عمیق، این است که آن‌ها را به عادات منظم و ساده تبدیل کنید.
  • قوانین و فرایندهایی برای خود تنظیم کنید تا ساختار تلاش‌هایتان را حفظ کند مثلاً ممنوعیت هرگونه استفاده از اینترنت.
  • ارزیابی کار عمیق بر اساس کارهای قابل‌اندازه‌گیری در کوتاه مدت (مثلاً به جای اینکه ارزیابی را بر اساس ارائه 5 مقاله در سال در نظر بگیریم، ساعات کار عمیق روزانه برای انتشار این 5 مقاله را در نظر می‌گیریم که ارزیابی آن در کوتاه مدت امکان‌پذیر است.)
  • وقتی زمانی برای کار عمیق مشخص می‌کنید با شدت زیاد و بدون متوقف کردن کار آن را انجام دهید تا مغز روی موضوع متمرکز شود.
  • از مدیتیشن مولد (پیاده‌روی، دویدن، دوش گرفتن و ...) برای تمرکز روی موضوع موردنظرتان کمک بگیرید و هرگاه ذهن از موضوع منحرف شد به‌آرامی آن را بازگردانید.
  •  

در اینجا دوست دارم به برخی از نکات جالب کتاب اشاره‌کنم:

دو توانایی اصلی برای رشد در اقتصاد جدید، 1) توانایی سریع ماهرشدن در کارهای سخت و 2) توانایی تولید در سطح ممتاز، هم از نظر کیفیت و هم از نظر سرعت.

اگر تولید نکنید پیشرفت خواهید کرد. مهم نیست که چقدر ماهر یا بااستعدادید.

اگر در لحظاتی که حوصله‌تان سر می‌رود مثلاً مجبور باشید منتظر دوستتان باشید، سریعاً با نگاهی به گوشی هوشمندتان احساس راحتی کنید پس مغزتان احتمالاً به مرحله‌ای رسیده است که دیگر برای انجام کار عمیق آماده نیست.

 

تیم فریس می‌گوید: "عادت کنید به چیزهای بد کوچک اجازه بدهید تا اتفاق بیفتند. اگر این کار را نکنید، هیچ‌وقت زمان لازم را برای کارهای متحول کننده نخواهید یافت."

 

مطالعه کتاب "کار عمیق" آن هم در شرایطی که نیاز به چنین کتابی را کاملاً احساس می‌کردم بسیار لذت‌بخش و مفید بود. این کتاب از آن دست کتاب‌هایی است که مطالعه و به کار بستن پیشنهادات آن را به‌شدت پیشنهاد می‌کنم.

 

ترجمه فارسی این کتاب توسط نشر نوین منتشرشده است. همچنین نسخه مجازی آن را می‌توانید از طاقچه دریافت کنید.

ضمناً فراموش نکنید که پیش از خواندن کتاب حتماً اپیزود 22 پادکست چنل بی را گوش کنید و لذت ببرید.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

چرا نباید به یک روش برنامه ریزی اکتفا کنیم؟

                                   

 

به لطف جشنواره کتابستان طاقچه مدتی است که اعتبار کتابخانه همگانی طاقچه را دریافت کرده‌ام و ساعات مطالعه‌ام در روز افزایش‌یافته است.

اگر نمی‌دانید طاقچه چیست باید بگویم که طاقچه اپلیکیشنی است برای کتاب‌خوانی و شما می‌توانید کتاب‌های موردنظر خودتان را در آن یافته و خریداری کنید و مطالعه کنید. از خوبی‌های طاقچه نسبت به رقبایش جشنواره‌ها و تخفیفاتی است که روی قیمت کتاب‌ها می‌گذارد همچنین اکثر کتاب‌ها با بهترین ترجمه موجود و با قیمت مناسب یافت می‌شود.

یکی از این کتاب‌ها کتابی است به نام فرمول برنامه‌ریزی نوشته دیمون زاهاریادس و ترجمه امیر پویا چراغی که نشر نوین آن را منتشر کرده است و در آن نویسنده به صورت خلاصه و کاربردی از اکثر روش‌های برنامه‌ریزی صحبت می‌کند و در ضمن بیان معایب و مزایای هر روش درنهایت روشی برای برنامه‌ریزی پیشنهاد می‌کند که بسته به شرایط خود بتوانید از آن استفاده کنید.

این کتاب 10 روش معروف برنامه‌ریزی ازجمله روش Pomodoro،  MIT (Most Important Things)، کانبان، GTD (Getting Things Done) و ... را شرح می‌دهد. من باوجوداینکه اکثر این روش‌ها را می‌دانستم اما چیزی که برایم در این کتاب جالب بود جمع‌آوری این روش‌ها در کنار یکدیگر، شناسایی محدودیت‌ها و فواید هر روش و در انتها استفاده از ترکیبی از این روش‌هاست. علاوه بر این بیان شیوای کتاب آن را خواندنی‌تر کرده است.

من پیش از این در چند پست راجع به روش برنامه‌ریزی خودم توضیحاتی دادم اما برنامه‌ریزی هم در طی زمان با تغییر شرایط، مشاهده بهره‌وری هر روش برنامه‌ریزی و ... تغییر می‌کند. با مطالعه این کتاب تصمیم گرفتم در برنامه‌ریزی‌ام تغییراتی ایجاد کنم و از این پس با این روش پیش بروم.

  1. تخلیه مغزی یا بیرون ریزی تمام کارهای که در ذهن دارم.
  2. تهیه لیست کلی بلندمدت (اهداف 5 ساله و 1 ساله) به همراه deadline

مثال: ساختن سایت

  1. تهیه لیست کلی کوتاه مدت (اهداف ماهیانه و هفتگی) با جزئیات بیشتر  با مشخص کردن deadline

در لیست بلندمدت به دلیل اینکه اهداف خیلی کلی هستند مبهم به نظر می‌آیند. درنتیجه لیست کوتاه مدت را از روی همان لیست بلندمدت تهیه می‌کنم اما تفاوت آن در این است که اهداف در آن به صورت واضح و روشن با ذکر جزئیات و مراحل نوشته می‌شوند.

مثال: ساختن سایت شامل

  1. خرید هاست و دامین
  2. نصب ورد پرس
  3. ...
  1. لیست روزانه

خوب این روتینی است که به صورت دوره‌ای انجام می‌شود. اما یکی از روش‌های که من جدیداً به کار گرفته‌ام استفاده از زمان‌های 30 دقیقه‌ای است که آن را از روش Pomodoro  الهام گرفته‌ام. به این صورت که هرروز کارهای روتینی که چه در راستای اهداف بلندمدت باشد مثل تمرین زبان یا مطالعه کتاب چه کارهای روزمره مثل تمیزکاری و ... را در یک یا چند تایم 30 دقیقه‌ای انجام می‌دهم. از فواید این روش این است که می‌توان از زمان‌های به‌ظاهر مرده که معمولاً صرف وب گردی، اینستاگرام و تلویزیون و غیره می‌شود استفاده مفید کرد. هم اینکه نیم ساعت آن‌قدر کوتاه هست که تنبلی بر آدم غلبه نکند.  

البته این برنامه ممکن تمام روزها 100 درصد انجام نشود و اینجاست که اولویت‌ها به کار می‌آید. من 3 اولویت اصلی روزانه خودم را مشخص کرده‌ام تا در تمام روزها زنجیره اهداف اصلی‌ام قطع نشود.

به تجربه دریافته‌ام که انجام یکسری کارها وقتی سودبخش که روزانه تکرار شود و به صورت عادت دربیاید به‌طور مثال تمرین زبان. اما کارهایی هم هستند که تمرکز در انجام آن‌ها مهم‌تر است و بهتر است به جای اینکه هرروز نیم ساعت به آن اختصاص دهیم یک روز در هفته 3 ساعت برای آن در نظر بگیریم. مثلاً آموزش برنامه‌نویسی

در آخر ذکر این نکته ضروری است که حتماً یک روز در هفته را به استراحت و گردش و تفریح اختصاص دهید تا هم بهره‌وری‌تان افزایش یابد و هم اینکه بتوانید باانرژی بیشتری به کارهایتان بپردازید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

کتاب "تربیت بدون فریاد"


آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که فکر می‌کنند فرزندانشان باید نسخه کامل آن‌ها باشد؟ فرزندانی که آرزوهای پدر و مادر را به واقعیت تبدیل کنند و یا اینکه دقیقاً همان چیزی باشند که والدینشان می‌خواهند؟

اگر این‌طور فکر می‌کنید یا حتی معتقد هستید که شما مسئول تمام و کمال کارها و رفتار فرزندانتان هستید حتماً این پست را انتها بخوانید.

 

نام کتاب:

«تربیت بدون فریاد»

Screemfree parenting”

 

تعداد صفحات:

215 صفحه

 

نویسنده:

هال ادروارد رانکل

Hal Edward Runkel

 

مترجم:

اکرم اکرمی

 

کیفیت ترجمه:

ترجمه این کتاب کاملاً روان و سلیس بود طوری که گاه احساس می‌کردم نویسنده‌ای فارسی‌زبان آن را نوشته است.

 

طرح جلد، فونت و صفحه‌آرایی:

طرح جلد عکسی از پدر و فرزندی شاد را نشان می‌دهد.

 

چند جمله طلایی و کوتاه از کتاب:

-         والدین می‌توانند حرف بزنند اما تا زمانی که به گفته‌های خود عمل نکنند، نمی‌توانند چیزی به فرزند خود بیاموزند. (آرنولد گلاسگو، روان‌شناس)

-         در جریان بزرگ کردن فرزندانم، عقل خود را از دست دادم اما روح خود را یافتم. (لیزا شپرد، مادر)

-         مهم‌ترین کاری که می‌توانیم برای فرزند خود انجام دهیم این است که یاد بگیریم روی رفتار خود تمرکز کنیم.

-         آنجا که پای روابط ایدئال در میان است، واکنش هیجانی بدترین دشمن ماست.

-         مسئول بودن یعنی ترغیب و تشویق فرزندان؛ طوری که آن‌ها به‌صورت خودانگیخته رفتار کنند.

-         آیا ما سختی و مشکلات تربیت را به‌عنوان یک مبارزه و فرصتی برای رشد خود می‌پذیریم یا خیر.

-         رشد همیشه امری اختیاری است که انتخاب آن در دست شماست.

-         اگر می‌خواهید فرزندانتان به‌صورت افرادی خودگردان بار آیند، باید این حقیقت را بپذیرید که این شما نیستید که می‌توانید این کار را برای آن‌ها انجام دهید.

-         کلمه موردعلاقه اکثر کودکان دوساله این است: نه! چراکه آن‌ها در حال شناخت حریم شخصی خود هستند.

-         ما به این دلیل می‌ترسیم برای فرزندانمان حریم و فضای شخصی قائل شویم چون ازآنچه ممکن است با آزادی خود انجام دهند می‌ترسیم.

-         فرزندتان شمارا می‌آزماید تا ببیند که آیا شما ثابت و استوار هستید یا نه و او دوست که شما موفق شوید.

-         وقتی به فرزندان خود لقب می‌دهیم، حریم آن‌ها را به‌شدت محدود می‌سازیم.

-         آنچه درباره فرزندانتان می‌گویید مهم‌تر از آن چیزی است که به آن‌ها می‌گویید.

-         همیشه باید در زندگی این حقیقت را در نظر داشته باشیم که: هیچ‌کس همیشه یک‌جور نیست.

-         شما بیشترین تأثیر و نفوذ را روی فرزند خوددارید و آنچه درباره‌ی آن‌ها فکر کنید و به زبان می‌آورید، بیش از هر نیروی دیگری در جهان می‌تواند آن‌ها را شکل دهد. ازاین‌رو مدافع تکامل آن‌ها باشید و رشد آن‌ها را نظاره کنید.

-         هر انتخابی، کوچک یا بزرگ، پیامدی دارد و این حقیقی اساسی در زندگی انسان است.

-         هرچه فرزندان ما زودتر با قانون «هرچه بکاریم همان را درو خواهیم کرد.» آشنا شوند، کمتر مجبور می‌شوند، به‌موازات رشدشان، تاوان‌های سنگین‌تری برای خطاهای بزرگ‌تر خود پس دهند.

-         فرزندان ما شیوه‌ی زندگی کردن ما را زیر نظر دارند و رفتار ما بلندتر از هر کلام دیگری که از دهان ما خارج شود، حرف می‌زند. (ویلفرد ای.پیترسون، مؤلف)

-         شما نمی‌توانید از خانواده خود مراقبت کنید مگر آنکه ابتدا به خود توجه کنید.

-         زندگی و سلامت شما به خودتان بستگی دارد. هرچه زودتر این حقیقت را بپذیرد و ابتدا خود را دوست بدارید، زودتر می‌توانید به اطرافیانتان، به‌ویژه فرزندانتان، خدمت کنید.

-         اگر هشیارانه برای عقب‌نشینی‌های خود، در قالب فعالیت‌های سالم برنامه‌ریزی نکنیم، بی‌تردید جایی مجبور به فرار خواهیم شد.

-         اگر شما زندگی زناشویی خود را فدای فرزندانتان کنید، بی‌تردید هردو را از دست خواهید داد.

 

 

یک پاراگراف از کتاب:

هدف اصلی تربیت این است که فرزندان خود را به‌عنوان بزرگ‌سالان خودفرمان راهی اجتماع کنیم. ما می‌خواهیم آن‌ها بتوانند خواسته‌های خود را ابراز کنند، خود تصمیم بگیرند و مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرند. ما می‌خواهیم آن‌ها بتوانند روی پای خود بایستند و خود انتخاب کنند چه‌کاری را انجام بدهند و چه‌کاری را انجام ندهند. چیزی که ما دوست نداریم این است که ابراز اختیار و اراده‌ی خود را با ما تمرین نکنند.

 

ستاره:

من به این کتاب 5 ستاره می‌دهم.

 

نظر من راجع به این کتاب:

کتاب «تربیت بدون فریاد» قطعاً یکی از آن کتاب‌هایی که دوست دارم به همه مادران پیشنهاد دهم. کتابی کاربردی که بابیان مثال و نکات جالب‌توجهش بسیار مفید بود.

نکته اصلی این کتاب این است که ما مسئول رفتار خود هستیم چراکه این رفتار ماست که الگوی فرزندمان است نه‌حرفی که به آن‌ها می‌زنیم.

همچنین این کتاب به ما می‌آموزد که فرزند ما شخصیتی مستقل از ماست با اختیارات و حریم مخصوص به خود و ما به‌عنوان والدین تنها باید حمایتگر و راهنمای آن‌ها در مسیر زندگی باشیم.

نکته جالب دیگری که در کتاب مطرح‌شده است برچسب زدن به فرزند است و حتی اگر این برچسب‌ها ویژگی‌هایی خوب و مثبت باشند باعث خواهند شد فرزند ما محدود شود و برای اینکه اثبات کند که آن ویژگی را دارد حتی در بزرگ‌سالی دچار رنج و عذاب شود.

مثلاً اگر مدام به او گفته شود که باهوش است او همواره تلاش خواهد کرد تا ثابت کند که باهوش است حتی باتحمل رنج و عذاب.

این کتاب سرشار از نکات آموزنده‌ای است که بعدها در قالب پست‌هایی دیگر راجع به آن صحبت خواهم کرد.

 

 

داستان من و کتاب:

به پیشنهاد مادرانی که این کتاب را خوانده بودند و آن را مفید ارزیابی کرده بودند تصمیم به خرید و مطالعه آن گرفتم.

 

ناشر:

انتشارات صابرین

 

قیمت:

چاپ یازدهم

18000 تومان

 

لینک خرید نسخه انگلیسی کتاب

لینک خرید نسخه ترجمه کتاب

لینک خرید کتاب از طاقچه


سایت screemfree

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

کتاب "قدرت عادت"


«قدرت عادت» از کتاب‌هایی است که به‌سرعت جذبش می‌شوی اما کمی که جلوتر می‌روی انگار ادامه دادنش مشکل می‌شود و به‌کندی پیش می‌رود چراکه بسیاری از قسمت‌های کتاب به‌کندی پیش می‌رود و با حذف آن خللی در خواندن وارد نخواهد شد.

کتابی که چند وقتی بود در لیست خریدهایم جا خوش کرده بود را بالاخره خریدم و طی 2 ماه موفق شدم آن را بخوانم.

 

نام کتاب:

«قدرت عادت»

«”The power of habits

 

نویسنده:

چارلز دوهینگ

Charles Duhigg

 

مترجم:

پروین بیات

 

تعداد صفحات:

352

 

کیفیت ترجمه:

این کتاب با ترجمه‌های مختلفی به بازار عرضه‌شده است ترجمه‌ای که من خواندم از خانم «پروین بیات» است که به نظرم در برخی قسمت‌ها کمی نامفهوم بود اما در کل خوب پیش می‌رفت.

البته مقدمه این کتاب را در اپلیکیشن «طاقچه» با ترجمه مصطفی طرسکی و معصومه ثابت قدم  خواندم که به نظرم ترجمه خانم بیات روان‌تر بود.

 

طرح جلد، فونت و صفحه‌آرایی:

طرح روی جلد این کتاب چرخ‌وفلکی را نشان می‌دهد که همان چرخه عادات است و افراد در قسمت‌های مختلف آن قرارگرفته‌اند.

 

چند جمله طلایی و کوتاه از کتاب:

مغز تلاش می‌کند تا هر عمل روزمره‌ای را به عادت تبدیل کند؛ زیرا عادات باعث می‌شوند مغز ما بیشتر استراحت کند.

شما نمی‌توانید هیچ عادتی را از بین ببرید؛ بلکه فقط می‌توانید آن را تغییر دهید.

برای تغییر عادتی قدیمی باید تمایل قدیمی را مدنظر قرار دهید! یعنی باید همان محرک‌ها و پاداش‌ها را حفظ و تمایل را با ایجاد روزمره‌ی جدید تقویت کنید.

علت اصلی کارآمد بودن عادات و علت کلیدی تلقی شدن آن‌ها فقط یک موضوع است: پیروزی کوچک.

ارسطو در کتاب خود نوشته: «بعضی از اندیشمندان بر این باورند که برخی بنا بر طبیعتشان خوب‌اند، برخی بر اساس عادت و عده‌ای دیگر با آموزش.»

عادات همان عواملی‌اند که به ما امکان می‌دهند کاری را برای نخستین بار با سختی انجام دهیم، اما همان کار برایمان به‌زودی راحت و راحت‌تر می‌شود، سپس آن را با تمرین کافی نیمه مکانیزه و درنهایت بدون هیچ‌گونه هوشیاری خاصی (ناخودآگاه) به انجام برسانیم.

هنگامی‌که افراد تعیین می‌کنند چه کسی باشند آنگاه به سمت راهی پیش می‌روند که آن را تمرین کرده‌اند؛ دقیقاً مانند برگه کاغذ یا کتی که وقتی یک‌بار تا یا مچاله می‌شود؛ ازآن‌پس برای همیشه به همان جهت تا می‌شود.

 

یک پاراگراف از کتاب:

در سال 1984، پروفسور کورنل نوشت: «پیروزی‌های کوچک کاربرد ثابت امتیازی کوچک هستند. هنگامی‌که پیروزی کوچکی شکل می‌گیرد، نیروها به کار گرفته می‌شوند تا پیروزی کوچک دیگری را پدیدآورند. پیروزی‌های ک.چک امتیازات کوچک را تبدیل به الگو می‌کنند؛ الگوهایی که افراد را متقاعد می‌کند دستاوردهای بزرگ‌تر نیز دست‌یافتنی‌اند؛ بنابراین، باور عملی شدن تغییرات بزرگ را تقویت می‌کنند.»

 

ستاره:

من به این کتاب 4 ستاره می‌دهم.

 

نظر من راجع به این کتاب:

  • این کتاب به شرح چرخه عادت و نحوه شکل‌گیری عادات در سه بخش

  • عادت‌های اشخاص

  • عادت‌های سازمان‌های موفق

  • عادت‌های جوامع

می‌پردازد. یکی از دلایلی که این کتاب را خواندم این بود که می‌خواستم بدانم چگونه می‌توانم از شر عادات بد خود خلاص شوم. یکی از راهکارهای عملی این کتاب که به نظرم جالب آمد این است که درجایی از کتاب راجع به عادت خوردن کلوچه شکلاتی صحبت کرده و با بررسی چرایی این عادت قصد از بین بردن آن را دارد. راهکاری که برای این کار ارائه می‌دهد به این‌گونه است که می‌گوید:

«آزمایش‌ها نشان داده‌اند که تقریباً تمام محرک‌های عادت مدار به یکی از پنج گروه زیر تعلق دارد:

-         مکان؛

-         زمان؛

-         وضعیت احساسی؛

-         افراد دیگر؛

-         عمل قبلی.

بنابراین اگر سعی دارید محرک عادت «رفتن به کافه‌تریا و خرید کلوچه‌ی شکلاتی» را پیدا کنید، پنج چیز را در لحظه‌ی غلبه تمایل یادداشت کنید.

این‌ها یادداشت‌های واقعی من هستند از زمانی که سعی کردم عادتم را تشخیص دهم:

-         کجا هستید؟ پشت میز نشسته‌ام.

-         ساعت چند است؟ 3:36 بعدازظهر

-         در چه وضعیت احساسی قرار دارید؟ کسل

-         چه کسی در کنارتان است؟ هیچ‌کس

-         قبل از ایجاد تمایل چه‌کاری انجام می‌دادید؟ به یک ایمیل پاسخ دادم

 

روز بعد

-         کجا هستید؟ از مغازه برمی‌گردم

-         ساعت چند است؟ 3:18 بعدازظهر

-         در چه وضعیت احساسی قرار دارید؟ شاد

-         چه کسی کنارتان است؟ جیم از باشگاه بازگشته است

-         قبل از ایجاد تمایل چه‌کاری انجام می‌دادید؟ فتوکپی می‌گرفتم.

 

روز سوم

...

...

...

 

سه روز سپری شد کاملاً مشخص بود کدام محرک عادت کلوچه خوردن را در من بیدار می‌کرد. من در زمان مشخصی از روز تمایل پیدا می‌کردم چیزی بخورم.»

درنتیجه به این نتیجه می‌رسد که در این ساعت که تمایل به کلوچه خوردن دارد باید به‌جای آن به کار دیگری بپردازید تا این تمایل در شما فروکش کند مثلاً با دوستی صحبت کنید یا به کار موردعلاقه خود بپردازید و درنهایت پس از چند روز دیگر این تمایل را از دست خواهید داد.

 

گرچه این کتاب راجع به تأثیر عادات در حوزه‌های مختلف صحبت کرده است اما به‌زعم جذاب‌ترین بخش آن عاداتی بود که باعث شکست یا موفقیت کسب‌وکارها شده بود.

 

داستان من و کتاب:

با معرفی چند تن از دوستان با این کتاب آشنا شدم و پس از خواندن مقدمه آن در «طاقچه» تصمیم به خرید و خواندن آن گرفتم.

 

ناشر:

نشر هورمزد

 

قیمت:

چاپ پانزدهم

2400 تومان

 

لینک خرید کتاب

خرید از شهر کتاب آنلاین(نسخه فارسی)

 خرید از آمازون (نسخه انگلیسی)


 

 

 

می‌توانید نسخه انگلیسی این کتاب را ازاینجا دریافت کنید یا اینکه خلاصه فارسی آن را به قیمت 2000 تومان از سایت خلاصه کتاب خریداری کنید.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

دوستی مانند کتاب خواندن است


جایی در کتاب «پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند»، آلن دوباتن می‌گوید:

"پروست دوستی را به کتاب خواندن تشبیه کرد، چون هردو عمل برای برقراری ارتباط با دیگران است، ولی افزود که خواندن یک امتیاز خاص بیشتر دارد:

در خواندن، دوستی ناگهان به اصل نابش بازمی‌گردد. با کتاب هیچ نیازی به خوش‌رویی دروغین وجود ندارد؛ و اگر شبی را با این دوستان (کتاب‌ها) به سر ببریم، علتش این است که از صمیم قلب خواسته‌ایم.

درحالی‌که در زندگی روزمره اغلب مجبوریم با افرادی شام بخوریم که می‌ترسیم اگر دعوتشان را رد کنیم آینده دوستی باارزشی را از دست بدهیم، شامی مزورانه که به علت حساسیت و زودرنجی ناخواسته‌ی دوستمان به مان تحمیل‌شده. چقدر با کتاب‌ها می‌توانیم بیشتر روراست باشیم. با آن‌ها هرلحظه دلمان بخواهد می‌توانیم معاشرت کنیم، حتی می‌توانیم نشان بدهیم حوصله‌مان سر رفته، یا اگر لازم باشد همه‌ی گفتگویی را نخوانیم."

پست مرتبطکتاب «پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند»

 

وقتی این پاراگراف را می‌خواندم احساس می‌کردم گویی این خود من هستم چیزی که معمولاً هنگامی‌که کتاب‌های آلن دوباتن را می‌خوانم احساس می‌کنم.

چراکه خود من در برخورد با اطرافیان همیشه این درگیری ذهنی را دارم که حالا چگونه واکنش نشان بدهم تا او خوشش بیاید و از من رنجیده نشود، یا چگونه رفتار کنم تا متوجه حسادتم یا ترحمم نشده باشد؟

به همین دلیل اغلب تمایلی ندارم به قرارهای دوستانه بروم. راستش از اینکه حرفی بزنم یا واکنش نشان دهم که بعد خودم را به خاطر آن شماتت کنم واهمه دارم.

شاید یکی از دلایلی که کتاب همیشه مرا آرام می‌کند هم این باشد که همواره و در هر حالی سراغ کتابی می‌روم که مناسب باحال و هوایم باشد.

شاید همین باعث شده وقتی به جمله‌ای از کتاب می‌رسم که به‌نوعی دارد به من کمک می‌کند تا مسئله‌ای که درگیر آن هستم را حل کنم آن‌قدر آن را می‌خوانم که کم‌کم خودم هم باورم می‌شود که این جمله را نویسنده فقط برای من نوشته است.

 

راستی اگر شما هم مثل من دوست دارید هنگامی که دراز کشیده اید بدون دردسر کتاب بخوانید، ویدیو زیر را تماشا کنید و برای خودتان یک "کتاب نگهدار" بسازید.

ویدیو نحوه ساخت "کتاب نگهدار"

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

کتاب "پروست چگونه می تواند زندگی شما را دگرگون کند"


این کتاب پس از کتاب‌های "تسلی‌بخشی‌های فلسفه "، "جستارهایی در باب عشق " و "هنر سیروسفر " چهارمین کتاب از آلن دوباتن است که در این مدت خوانده‌ام.

پست مرتبط: کتاب هنر "سیر وسفر"

درواقع به دلیل علاقه‌ای که به آثار پیشین او داشتم با پیش‌زمینه ذهنی راجع به این فرد و نوع نگارش و دیدگاهش به موضوعات و همچنین به دلیل اینکه قصد داشتم پیش از اینکه کتاب "در جستجوی زمان ازدست‌رفته " از "مارسل پروست " را بخوانم، راجع به آن اطلاعاتی کلی داشته باشم و سپس راجع به خواندن یا نخواندن آن تصمیم بگیرم.

در این پست قصد دارم این کتاب را بیشتر موردبررسی قرار دهم.

 

نام کتاب:

"پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند "

"How Proust can change your life"

 

تاریخ چاپ نسخه ترجمه‌شده:

تاریخ چاپ نسخه ترجمه‌شده: 1383 شمسی

 

تعداد صفحات:

211 صفحه

 

نویسنده:

آلن دوباتن

Alain De Botton

 

مترجم:

گلی امامی

 

کیفیت ترجمه:

ترجمه این کتاب نیز مانند سایر ترجمه‌های خانم گلی امامی بسیار روان و دل‌نشین است.

 

طرح جلد، فونت و صفحه‌آرایی:

طرح جلد رو عکسی از مارسل پروست را نشان می‌دهد که پرنده‌ای روی شانه‌اش نشسته است و انگار دارد به پنجه‌هایش می‌نگرد. پشت پروست دریاست و کنار دست او تلفنی قدیمی به چسم می‌خورد.

 

چند جمله طلایی و کوتاه از کتاب:

مهم‌ترین صفت رنج بردن این است که امکاناتی برای هوشمندی و کنجکاوی خلاق فراهم می‌آورد – امکاناتی که ممکن است به‌آسانی طرد یا نادیده انگاشته شوند که اغلب هم می‌شوند.

کل هنر زندگی کردن این است که از افرادی که باعث رنجش خاطر ما می‌شوند استفاده کنیم.

نقاشان بزرگ دارای چنان قدرتی هستند که قادرند چشمان ما را بگشایند، علتش قابلیت غیرعادی چشمان خودشان نسبت به جنبه‌های تجربی بصری است؛ بازی نور در انتهای دسته‌ی قاشقی، لطافت تاروپود الیاف یک رومیزی، پوست مخملی یک هلو یا ته رنگ صورتی پوست پیرمردی.

 

یک پاراگراف از کتاب:

پروست مدعی بود که "تمسخر کنندگان دوستی می‌توانند... بهترین دوستان دنیا باشند "، شاید بدین سبب که تمسخر کنندگان توقعات واقع‌گرایانه‌تری از دوستی دارند. آن‌ها از صحبت‌های طولانی درباره خودشان پرهیز می‌کنند، نه به‌این‌علت که فکر می‌کنند موضوع بی‌اهمیتی است، بلکه به این سبب که آن را مهم‌تر از آن می‌دانند که قابل‌بحث در گفتگوهای سردستی و سطحی و گذرا باشد؛ و این بدان معنی است که بیشتر ترجیح می‌دهند بپرسند تا جواب بدهند و دوستی را عرصه‌ای می‌دانند که باید درباره‌اش بیاموزند و نه اینکه برای دیگران موعظه کنند.

 

ستاره:

من به این کتاب 4 ستاره می‌دهم.

 

نظر من راجع به این کتاب:

خوب این کتاب همان‌طور که انتظارش را داشتم با نگاهی زیبا به ساده‌ترین موارد زندگی مرا بر آن داشت که چشمانم را بازکنم و از لحظه‌لحظه زندگی لذت ببرم با دقت بیشتری پیرامونم را تماشا کنم و بدانم که تنها یک‌بار زندگی می‌کنم و دیر یا زود دیگر حتی فرصت دیدن اطراف و اطرافیانم را هم نخواهم داشت.

همچنین برای من که تصمیم داشتم پیش از خواندن کتاب "در جستجوی زمان ازدست‌رفته " این کتاب را بخوانم این مزیت را داشت که بیشتر پروست را بشناسم، با کتاب و نوع مطالبی که در آن نوشته آشنا شوم و درنهایت تصمیم خود را برای خواندن یا نخواندن آن کتاب قطور بگیرم.

البته که دوست دارم این کتاب هفت‌جلدی را مطالعه کنم اما به این زودی‌ها؟ نه.

شاید بدانید که آلن دوباتن مؤسس سایت The School of Life است. این سایت که باهدف توسعه هوش هیجانی ایجادشده است، فلسفه، روان‌شناسی و فرهنگ را به زندگی انسان‌ها می‌آورد.

همچنین آلن دوباتن ویدیوهایی زیادی در تد و یوتیوب دارد که پیشنهاد می‌کنم اگر تمایل دارید بیشتر با این فرد و دیدگاهش آشنا شوید و از آموزه‌هایش استفاده کنید حتماً سری به لینک‌های زیر بزنید.

https://www.ted.com/speakers/alain_de_botton

https://www.youtube.com/channel/UC7IcJI8PUf5Z3zKxnZvTBog


 

داستان من و کتاب:

این کتاب را با معرفی دوستان در سایت متمم تهیه کردم. همچنین دلیل دیگر آن تصمیم‌گیری برای خواندن کتاب هفت‌جلدی "مارسل پروست " یعنی "در جستجوی زمان ازدست‌رفته " بود.

 

ناشر:

انتشارات نیلوفر

 

قیمت:

چاپ ششم

15000 تومان


لینک خرید کتاب

 ضمنا فیلمی نیز با همین عنوان در سال 2000 ساخته شده است.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

کتاب "هنر سیر و سفر"


کتاب "هنر سیروسفر " از آن دست کتاب‌هایی است که به موضوعات از زاویه کاملاً متفاوت نگاه می‌کند و البته این از نویسنده‌ای چون آلن دوباتن اصلاً بعید نیست. این سومین کتابی بود که از آلن دوباتن می‌خواندم. بعد از کتاب‌هایی چون "تسلی‌بخشی‌های فلسفه " و " جستارهایی در باب عشق " که در فرصتی مناسب راجع به آن‌ها صحبت خواهم کرد، خواندن کتاب "هنر سیروسفر " به من ثابت کرد که آلن دوباتن موضوعاتی را در نظر دارد که شاید در نگاه اول خیلی عادی و پیش‌پاافتاده به نظر می‌رسند اما درواقع همین‌هاست که در زندگی همه ما جریان دارد و آن‌قدر زیبا به جزئیات می‌پردازد که انگار خودم این‌ها را نوشته‌ام و دوباره می‌خوانم. پر بیراه نیست اگر بگویم که آلن دوباتن یکی از نویسندگان محبوب من است و دوست دارم سایر کتاب‌هایش را نیز مطالعه کنم.

در این پست قصد دارم به معرفی این کتاب بپردازم.

نام کتاب:

"هنر سیروسفر "

"”The art of travel

تاریخ چاپ نسخه اصلی و نسخه ترجمه‌شده:

تاریخ چاپ نسخه ترجمه‌شده: 1385 شمسی

تعداد صفحات:

286 صفحه

نویسنده:

آلن دو باتن

Alain De Botton

مترجم:

گلی امامی

کیفیت ترجمه:

خانم گلی امامی یکی از مترجمین مشهور ایرانی می‌باشد که ترجمه‌هایش سلیس و روان می‌باشد و این کتاب هم از این قاعده مستثنا نیست.

طرح جلد، فونت و صفحه‌آرایی:

طرح روی جلد گل قاصدکی است که انگار در اثر وزش باد دانه‌هایش در هوا می‌رقصند.

چند جمله طلایی و کوتاه از کتاب:

میل به دانستن، نیاز فهمیدن را برمی‌انگیزد.

عشق جستجوی قابلیت‌هایی است در دیگران که خودمان فاقد آن هستیم.

مناظر طبیعت قدرت آن را دارند که ارزش‌هایی را به ما القا کنند_ بلوط وقار، چنار قاطعیت، دریاچه‌ها آرامش_ و درنتیجه قادرند به‌گونه‌ای نامحسوس الهام‌بخش صفات نیکی باشند.

طراحی بدون رودربایستی، نشان‌دهنده‌ی نابینایی پیشین ما به‌ظاهر واقعی چیزهاست.

 

یک پاراگراف از کتاب:

اگر جهان منصفانه نیست یا از درک ما خارج است، مکان‌های متعالی به ما می‌فهمانند که جای تعجب نیست که چنین است. ما در دست نیروهایی که اقیانوس‌ها را به وجود آورده‌اند و کوه‌ها را تراشیده‌اند بازیچه‌ای بیش نیستیم. مکان‌های متعالی باظرافت ما را به‌سوی درک محدودیت‌هایی سوق می‌دهند که در حالت عادی ممکن است باخشم و هیجان با آن‌ها برخورد کنیم. این تنها طبیعت نیست که ما را به چالش می‌طلبد. زندگی بشر هم همان اندازه مقهور کننده است، ولیکن چه‌بسا فضاهای عظیم طبیعت است که به بهترین و متین‌ترین وجه چیزهایی را که فراتر از قدرت ما هستند، به ما یادآوری می‌کنند. اگر در این مکان‌ها وقت بگذرانیم، چه‌بسا با احترام به ما کمک کنند تا حوادث غیرقابل درکی که زندگی را بر ما حرام کرده‌اند و بی‌تردید ما را به خاک تبدیل می‌کنند، بپذیریم.

ستاره:

من به این کتاب 4 ستاره می‌دهم.

 

داستان من و کتاب:

وقتی کتاب‌هایی چون "تسلی‌بخشی‌های فلسفه " و جستارهایی در باب عشق را خواندم به قلم و نوع نگاه آلن دوباتن به موضوعات علاقه‌مند شدم و تصمیم گرفتم سایر کتاب‌های این نویسنده را هم بخوانم و این کتاب را هم به همین دلیل انتخاب کردم و از انتخابم راضی هستم.

ناشر:

انتشارات نیلوفر

قیمت:

چاپ چهارم

21000 تومان

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

کتاب "چهار میثاق"


بالاخره بعد از یک سال کتاب "چهار میثاق" را تمام کردم. اصلاً کتاب بدی نبود که این‌قدر طول بکشد بلکه موضوع این است که حس می‌کردم مطالب کتاب کلیشه‌ای است مثل همه کتاب‌هایی که به‌نوعی انگیزشی محسوب می‌شوند و نویسنده می‌گوید خوب باشیم، پرانرژی باشیم و ... . به‌هرحال تصمیم گرفتم کتاب را به اتمام برسانم و وقتی داشتم تاریخ پایان خوانش کتاب را در انتهای آن درج می‌کردم دیدم که تقریباً یک سال پیش آن را شروع کرده‌ام.

نام کتاب:

"چهار میثاق"

"”The Four Agreement

تاریخ چاپ نسخه اصلی و نسخه ترجمه‌شده:

تاریخ چاپ نسخه ترجمه‌شده: 1389 شمسی

تعداد صفحات:

114 صفحه

نویسنده:

دون میگوئیل روئیز

Miguel Ruiz

مترجم:

دل‌آرا قهرمان

کیفیت ترجمه:

ترجمه از کیفیتی مناسب برخوردار است.

طرح جلد، فونت و صفحه‌آرایی:

طرح روی جلد عکس چهار گل یک‌شکل اما در حالت‌های متفاوت و با تفاوت‌ها جزئی نسبت به یکدیگر هست که به نظر می‌آید منظور از آن‌ها همان چهار میثاق است.

چند جمله طلایی و کوتاه از کتاب:

با توجه به ترس از تنبیه و نیاز به پاداش، ما کم‌کم ادعا کردیم کسی هستیم که نبودیم – فقط به خاطر خوشایند دیگران، تنها به خاطر اینکه به نظر دیگران به‌اندازه کافی خوب باشیم.

ما سرانجام تبدیل به رونوشتی شدیم از باورهای مادر، پدر، جامعه و مذهب.

اهلی شدن به‌قدری شدید است که در دوره‌ای از زندگی دیگر نیازی نیست که شخص دیگری مار را اهلی کند.

چیزی در ذهن ما وجود دارد که همه‌کس و همه‌چیز را مورد قضاوت قرار می‌دهد، حتی هوا را، سگ را، گربه را، همه‌چیز را.

عدالت حقیقی این است که برای هر اشتباه فقط یک‌بار تنبیه شویم.

انسان تنها حیوانی است که برای یک خطا هزاران بار تاوان می‌پردازد.

حقیقتی وجود ندارد که با جستجو به آن دست‌یابیم. به هر جا سر بگردانیم، هر آنچه می‌بینیم حقیقت است.

مرگ بزرگ‌ترین ترسی نیست که ما داریم؛ بزرگ‌ترین ترس ما پذیرفتن خطر زنده‌بودن است.

عشق واقعی پذیرش دیگران است همان‌طور که هستند، بدون تلاش برای تغییر دادنشان.

راه احتراز از تصور کردن پرسیدن است.

هنگامی‌که بیشترین تلاشتان را بکنید، با عشق اقدام به عمل می‌کنید، نه به این دلیل که انتظار پاداش دارید.

عمل یعنی سرشار زندگی کردن.

گذشته را رها کردن به معنای داشتن توان لذت بردن از رؤیایی است که هم‌اکنون دارد تحقق می‌یابد.

 

یک پاراگراف از کتاب:

باید کسانی را که احساس می‌کنیم در حق ما ظلم روا داشته‌اند ببخشاییم، نه به این دلیل که آن‌ها لایق بخشایش هستند، بلکه به این دلیل که ما خودمان را بیش از آن دوست داریم که حاضر باشیم بهای این ظلم را بپردازیم.

وقتی خودتان را بخشیدید، احساس طرد خویشتن در ذهن شما از بین می‌رود. پذیرش خویشتن آغاز می‌شود و عشق به خود با چنان شدتی رشد می‌کند که شما نهایتاً خود را همان‌طور که هستید می‌پذیرید و این آغاز انسان آزاد است.

ستاره:

من به این کتاب 3 ستاره می‌ده.

 

نظر من راجع به این کتاب:

راجع به کتاب اگر بخواهم بگویم جز همان مطلبی که در بالا هم اشاره کردم، کلیشه‌ای بودن آن، کتاب کم‌حجم و سبکی بود که جملات خوب و به فکر فرو برنده‌ای هم در آن یافت می‌شد که حتی چند تا از آن جمله‌ها را به‌عنوان reminder برای خودم ثبت کردم تا هرروز به من یادآوری شود.

داستان من و کتاب:

این کتاب را با معرفی دوستان در اینستاگرام تهیه کردم.

ناشر:

نشر ذهن آویز

قیمت:

چاپ بیست و دو زمستان 95

8000 تومان

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

کتاب "پروژه شادی"



نام کتاب:

پروژه شادی

"”The happiness project

تاریخ چاپ:

چاپ چهارده هزار و سیصد و نود و هفت

تعداد صفحات:

سیصد و نود و دو صفحه

نویسنده:

گریچن کرافت رابین

Gretchen Craft Rubin

مترجم:

آرتمیس مسعودی

کیفیت ترجمه:

ترجمه صریح و روانی دارد.

طرح جلد، فونت و صفحه‌آرایی:

طرح روی جلد عکس چند نی رنگی را نمایش می‌دهد که کاغذهایی شبیه ابر به هرکدام از آن‌ها چسبانده‌اند و روی هر کاغذ چیزی نوشته‌شده است.

چند جمله طلایی و کوتاه از کتاب:

متوجه شده بودم که شادی تا حد زیادی به نگرش خود من بستگی دارد.

کاری که هرروز انجام می‌دهی، مهم‌تر از کاری است که گاهی اوقات انجام می‌دهی.

نیچه نوشته است: "همه افکار بزرگ و واقعی هنگام پیاده‌روی به ذهن خطور می‌کند."

ما برای آن‌که احساسات خود را تغییر بدهیم، باید رفتارمان را عوض کنیم.

آن‌قدر به چیزی تظاهر کنید تا بالاخره آن را احساس کنید.

ممکن است پیش‌بینی کنید اگر به هدفی برسید، شادی عظیمی خواهید داشت، اما شادی واقعی که در آن زمان تجربه می‌کنید به‌اندازه‌ای که پیش‌بینی کرده بودید، نیست.

ما باید حقیقت احساس دیگران را بشناسیم. به‌عبارت‌دیگر، باید به‌جای آن‌که احساساتی مانند خشم، زودرنجی، ترس یا بی‌رغبتی را انکار کنیم، احساسات و نظرات دیگران را توصیف کنیم.

ما همه پنج مرحلهٔ اندوه دکتر الیزابت کوبلر-راس را شنیده‌ایم: انکار، خشم، چانه زدن، افسردگی و پذیرش. من هم متوجه شدم که شادی چهار مرحله دارد: ایجاد بیشترین شادی از هر تجربه، انتظار کشیدن و لذت بردن از رویدادها، ابراز شادی و یادآوری خاطرات شاد.

یکی از بهترین راه‌های شاد بودن، شاد کردن دیگران است. یکی از بهترین راه‌های شاد کردن دیگران آن است که خودمان شادباشیم.

معمولاً داشتن شادی بلندمدت مستلزم آن است که چیزی را که در کوتاه‌مدت شما را شاد می‌کند، ترک کنید؛ مانند چه؟ غیبت کردن.

وظایف عذاب‌آور را در اولین فرصت انجام ده.

افراد شاد سریع‌تر ثروتمند می‌شوند، زیرا دیگران را بیشتر به‌سوی خود جذب می‌کنند و شادی‌شان به موفقیت آن‌ها کمک می‌کند.

پول و سلامتی از جنبه منفی بر شادی تأثیر می‌گذارند، به آن معنی که ناراحتی که نبودنشان به بار می‌آورد، بسیار بیشتر از شادی‌ای است که بودنشان ایجاد می‌کند.

صرفه‌جویی کردن، پس‌انداز کردن، خیال‌بافی کردن، برنامه‌ریزی کردن و امید داشتن از مراحلی هستند که شادی ما را بیشتر می‌کنند.

محروم‌سازی، یکی از مؤثرترین و درعین‌حال ناخوشایندترین راه‌های درمان کار یکنواخت لذت جویانِ است.

عده‌ای غمگین هستند، زیرا زحمت شاد بودن را به خود نمی‌دهند. شاد بودن نیازمند صرف انرژی و نظم است، درحالی‌که غمگین بودن آسان است.

فکر می‌کنم اگر روحی قانع داشته باشم، می‌توانم خود را شادترین انسان جهان به‌حساب آورم.

 

یک پاراگراف از کتاب:

یک عصر بارانی که سوار اتوبوس بود، از خودش پرسید: "اصلاً من از زندگی کردن چه می‌خواهم؟" و پاسخ داد: " می‌خواهم شادباشم." او تا آن موقع، هرگز برای فکر کردن در مورد شادی، وقت صرف نکرده بود. ناگهان تصمیم گرفت یک سال کامل را به انجام یک پروژه شادی اختصاص دهد. نتیجه چه بود؟ خلق یکی از عمیق‌ترین و جذاب‌ترین آثار موجود در مورد شادی و کسب عادت‌های خوب در زندگی.

ستاره:

من به این کتاب پنج ستاره می‌دهم.

 

نظر من راجع به این کتاب:

قبل از اینکه این کتاب را شروع کنم پیش خودم فکر می‌کردم با کتابی سطحی روبرو هستم و صرفاً به این خاطر آن را خریدم که شاید با خواندنش کمی شادی به زندگی‌ام بیاورم؛ اما دقیقاً از لحظه‌ای که کتاب را شروع کردم متوجه شدم که نویسنده کتاب اصلاً و ابداً به دنبال به دست آوردن شادی الکی نیست. او که مدت‌ها راجع به شادی مطالعه کرده و آثار معروفی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و سپس "پروژه شادی " خود را آغاز کرده است.

من معمولاً خواندن چندین کتاب را باهم پیش می‌برم اما این از معدود کتاب‌هایی بود که اصلاً دلم نمی‌خواست لذت خواندنش را با خواندن کتابی دیگر از دست بدهم. کتاب درواقع شامل تصمیم‌گیری‌های یک زن برای انجام پروژه یک‌ساله "شادی " است. برخی از تصمیم‌ها و رفتارهایش را که می‌خواندم انگار که صرفاً برای من نوشته‌شده بودند. هرچه به‌پیش می‌رفتم ایده‌های بیشتری برای شاد بودن داشتم و مصرانه تصمیم گرفتم که من هم برخی از این تصمیم‌ها امتحان کنم یا شاید هم "پروژه شادی " خودم را داشته باشم.

 

داستان من و کتاب:

این کتاب را چندین بار در معرفی کتاب دوستان در اینستاگرام دیده بودم و به‌واسطه سر زدن به نشر آموت چندین بار قصد داشتم آن را تهیه کنم.

ناشر:

نشر آموت

قیمت:

سی هزار تومان

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

چگونه کتابخوان شدم؟

دیروز که به نمایشگاه کتاب می‌رفتم داشتم با خودم فکر می‌کردم که چطور شد که من این‌قدر به کتاب علاقه‌مند شدم؟ یادم آمد اولین کتابی که خواندم "پسری که دیو را گول زد" نام داشت. داستانش به‌خوبی در ذهنم مانده و یادآورش لبخند به لبانم می‌آورد اما از هنگامی کتاب‌خوان شدم که کلاس اول را تمام کرده بودم و مادرم مرا در کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان ثبت‌نام کرد و اولین کتاب‌ها را هم خودش برایم گرفته بود از همان موقع بود که شروع کردم به کتاب خواندن و آن‌قدر با ولع می‌خواندم و سعی می‌کردم هرچه سریع‌تر کتاب‌ها را تمام کنم تا بتوانم دو کتاب دیگر به امانت بگیرم. خوب یادم می‌آید که زمانی رسید که تقریباً تمام کتاب‌های کانون را خوانده بودم و کتاب جدیدی برای خواندن پیدا نمی‌کردم. آن روزها کتاب » قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب « برایم قطور بود و کتاب » زنان کوچک را به خاطر قطر زیادش هرگز نخواندم حالا که به این سن رسیده‌ام و هنوز هم عاشق کتاب هستم و با دیدن کتاب‌فروشی هوش ازسرم می‌پرد خوب میدانم که این عشق و علاقه را مدیون مادرم هستم که از همان روزها به فکر کتاب‌خوان شدن ما بود و بسیار غصه می‌خورم از اینکه در اطرافیانم تعداد کسانی که برای کتاب خواندن فرزندشان وقت و هزینه بگذارند به تعداد انگشتان دست هم نیستند. کسی که هرماه فرزندش را به کتاب‌فروشی ببرد یا لااقل او را در یک کتابخانه عضو کند.

به‌عنوان کسی که روزی مادر خواهد شد دوست دارم فرزندم لحظات تنهایی و اوقات فراغتش را با کتاب پر کند نه با گوشی و تبلت. خواسته‌ای که عملی شدن آن در این دوران که جذابیت گوشی و قبلت روزبه‌روز بیشتر می‌شود اندکی مشکل است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh