https://www.thompsonschools.org/Page/6939
هرروز باید قدمی هرچند کوچک در راستای اهدافم بردارم این را خوب میدانم و تا جای ممکن آن را عملی کردهام؛ اما مشکل اینجاست که کدامیک از کارهایم مرا از رسیدن به اهدافم دورتر میکند و آیا اصلاً داشتن چند هدف در زندگی بهتر است یا یک هدف و تلاش در راستای آن. آیا من میخواهم یک متخصص در یک حوزه خاص بشوم یا یک همهفنحریف؟ آیا چند سال دیگر که به گذشته برگردم از عملکردم راضی خواهم بود؟ آیا وقت صرف کردن در مورد موضوعی که هیچ آینده مشخصی برای آن متصور نیستم کار درستی است؟ آیا سبد مهارتهای من علفهای هرز زیادی دارد و باید حرس شود؟ این سؤالات به شدت ذهن مرا مشغول کرده است. اصلا فکر میکنم این دغدغهها ویژگی خاص دهه سوم زندگی همه ما انسانهاست و از همه جالبتر اینکه جواب درست یا غلط اساساً وجود ندارد چراکه در این زمانه ازیکطرف آنقدر علوم مختلف گسترشیافته است که برای اینکه جزو 10 نفر دنیا در یک حوزه خاص باشیم گاه تا آخر عمرمان زمان نیاز داریم اما از طرفی ممکن است در میانه راه به هر دلیلی دریابیم که دیگر نمیخواهیم به مسیرمان ادامه دهیم یا این مسیر درآمدزا نخواهد بود و سرنوشت ما چیز در حوزه دیگریست. اینجاست که میخواهیم سبدی از مهارتها داشته باشیم و هر مهارت را در حد مطلوبی بیاموزیم. راستش نتیجهای که من گرفته ام این است که من بهشخصه ترجیح میدهم مهارتهای گوناگون (ترجیحاً مرتبط) را دنبال کنم اما صرفا به یکی از این مهارتها یا حوزه به صورت تخصصی بپردازم به شرط آنکه در حوزههای دیگری که متخصص نیستم خود را صاحب فضل و نظر ندانم. حتی در حوزه تخصصیم هم به نظرم این کار را نباید انجام دهم. چیزی که این روزها به شدت زیاد شده است و من نیز از این قاعده مستثنی نیستم و چقدر بعدش احساس پشیمانی و ندامت می کنم. باز باید فکر کنم و تصمیم درستتری بگیرم اما تا آن موقع در همین مسیر پیش خواهم رفت.