ذهن ما کارهایی که به آن عادت دارد را راحتتر میپذیرد و درنتیجه انجام آن برای ما راحتتر است. اصلاً یکی از دلایل اینکه سعی داریم کارهای مفید را به عادتی برای خود تبدیل کنیم همین گول زدن ذهنمان است تا بتواند بهصورت ناخودآگاه به انجام آن بپردازد.
تا یکی دو سال گذشته من عادت داشتم قبل از خوابگوشیام را چک کنم و آنقدر این کار را ادامه میدادم تا خوابم بگیرد اما اکثراً سردرد و چشمدرد میگرفتم ولی دریغ از خواب تازه همان میزانی که احساس خوابآلودگی میکردم را هم دیگر نداشتم و با ذهنی آشفته بهسختی به خواب میرفتم.
اما از حدود یک سال گذشته دوباره تصمیم گرفتم قبل از خواب کتاب بخوانم آنهم فقط کتاب کاغذی درنتیجه از چراغقوه گوشیام با نور کم برای مطالعه استفاده میکردم تا خوابم بگیرد و با این روش بسیار راحت به خواب میروم. حالا که یک سال از آن موقع میگذرد عادتم را جز در شبهایی که بهشدت خسته هستم حفظ کردهام و حتی اگر در طول روز هم بخواهم بخوابم قبلش سعی میکنم حتماً کتاب بخوانم.
فایده دیگر این عادت برای من این بوده که چون پیش از خواب ذهنم با کتاب پر میشود شبها نهتنها خواب راحتی دارم بلکه مطالعه کتاب در طول خواب ایدههایی به ذهنم میرسد که معمولاً بهمحض بیدار شدن آنها را یادداشت میکنم و گاه در خوابوبیداری و درست آن لحظه که خوابم سنگین میشود و کتاب از دستم رها میشود انگار که ادامه داستان را خودم در خواب میخوانم و واقعاً از این خلسه لذت میبرم.
نمیدانم عادت شما پیش از خواب چیست اما برای یکبار هم که شده قبل از خواب کمی کتاب بخوانید تا اثرات آن را ببینید البته که منظورم کتابهای سنگین و سخت نیست بلکه کتابهایی که ساده و رواناند و موردعلاقه شما هستند.