معمولاً هرگاه موضوعی ذهنم را درگیر خود میکند به مطالبی برمیخورم که پاسخ پرسشهایم را بهخوبی میدهد. امروز هم به این موضوع میاندیشیدم که حالا که صدا و نالههای کرکننده افراد – عمدتاً افراد منفعل- همهجا را پرکرده است، چهکاری میتوانم انجام دهم تا هم روحیهام را از دست ندهم و هم اینکه از این فرصت استفاده کنم و بهپیش روم.
امروز که این مطلب و این مطلب را خواندم دیدم که پاسخ سؤالاتم را به نحوی گرفتهام.
این روزها من هم مثل بسیاری از افراد نگرانم اما خوب میدانم که با غر زدن و نالیدن وضع نهتنها خوب نمیشود بلکه ما را نیز تنبلتر میکند و از حرکت وامیدارد.
من آدمی هستم که بهسرعت تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار میگیرم و با ایجاد وضع بغرنج به اضطراب و استرس دچار میشوم. این حالت خودم را دوست ندارم چراکه در اکثر اوقات وضعیت بیرونی مطلوب نیست و این قضیه مرا از حرکت بازمیدارد.
بیشتر که فکر میکنم میبینم معمولاً افرادی از اینچنین اوضاعی سربلند بیرون میآیند که نهتنها مدام در حال غر زدن نیستند بلکه در این شرایط بیشتر تلاش میکنند مثل همه کشورهایی که روزی درگیر نابسامانیهایی بودهاند و امروز جزو پیشرفتهترین کشورها محسوب میشوند.
اینکه مدام به این فکر کنم که در آینده چه پیش میآید نهتنها مرا آدمی بزدل، ناامید و تنبل میکند؛ بلکه لحظات باارزش عمرم را از من میگیرد. من ایماندارم که تا وقتیکه هنوز امکاناتی هرچند کم برای پیشرفت وجود دارد، وقت خود را صرف حرفها و اخبار بیفایده نکنم.
تا روزی که لپتاپ و اینترنت و کاغذ و قلم دارم یعنی من هنوز میتوانم پیش بروم، هرچند که سختتر از همیشه باشد.