گام های ساده برای زندگی ساده


تصمیم بزرگی برای سال جدید گرفته‌ام. تحریم خرید اضافه. یعنی چه؟ یعنی اینکه تا وقتی‌که مطمئنم خرید چیزی آن‌قدر واجب نیست نمی‌خرم. مثل لباس . نمونه‌اش هم اینکه برای عید امسال تنها یک روسری خریده‌ام که چند سالی بود نیاز داشتم.

می‌خواهم در سال زندگی ساده‌تری را تجربه کنم. مثلاً مواد مصرفی مثل خوراک را کمتر و به‌اندازه مصرفم بخرم.

یکی دو سالی می‌شود که کل لوازم آرایشم را که تنها چهار قلم وسیله برای استفاده روزانه و 2-3 قلم هم برای مواقع خاص تشکیل می‌دهد، کتاب‌هایی که می‌خوانم اکثراً الکترونیکی هستند و حتی به خودم قول داده‌ام که اگر چند کتاب انگلیسی بخوانم برای خودم کیندل خواهم خرید.

اما چرا این تصمیم را گرفتم؟

1-     درآمدم آن‌قدر نیست که هرماه بخواهم کلی پول به لباس و کیف و کفش بدهم.

2-     به تجربه دریافته‌ام که وقتی وسایل کمتری دارم آرامشم بیشتر است.

3-     مدتی است ترجیح می‌دهم با پولم تجربه بخرم تا اینکه مالک چیزی باشم.

4-     کمتر خریدن باعث می‌شود سراغ وسایل باکیفیت‌تر بروم و از محصولات fast fashion  کمتر استفاده کنم.

5-     پول‌هایی که پس‌انداز می‌کنم را برای کارهایی چون سفر، رسیدگی به پوست و مو و دندان و خلاصه سلامتی‌ام خرج کنم.

6-     وقتی‌که برای خرید صرف می‌کنم را برای چیزی به مراتب لذت‌بخش‌تر صرف کنم مثلاً تماشای یک فیلم، یا خواندن یک کتاب.

7-     سعی کنم شخصیتم را چنان پرورش دهم که از لباس برای نمایش خودم استفاده نکنم.

8-     شاید با لباس تکراری پوشیدن باعث شوم افراد دیگری هم این کار را انجام دهند و مصرف‌گرایی کاهش یابد.

 

به هر حال برای منی که خیلی هم مصرف گرا نبوده‌ام شاید کار سختی نباشد اما می‌خواهم در آغاز سال جدید بیش از آنکه برای تمیز کردن خانه‌ام و خرید وسایل وقت بگذارم چیزهایی به مراتب ارزشمندتری را نو و تازه کنم مثل تفکرات و کلیشه‌های ذهنی‌ام یا برنامه‌ریزی برای سفری جذاب و کسب تجربه‌ای تازه.

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

بازگشت به کتاب‌خوانی کار آسانی نیست!


سال گذشته روزی قریب به 50 صفحه کتاب می‌خواندم و با خودم فکر می‌کردم که اگر با همین فرمان جلو بروم امسال یعنی سال 97 هفته‌ای 1 کتاب می‌خوانم پس در برنامه سال جدیدم نوشتم 50 کتاب تا آخر سال!

اما نشد که نشد! مشغله‌هایم بیشتر شد و کتاب‌خوانی شد اولویت چندم و من می‌دانستم که تا وقتی کتاب‌خوانی اولویتم نباشد، وقتی برایش پیدا نخواهد شد.

این اتفاق هم‌زمان شد با کار تمام وقت و دفاع پایان‌نامه و چند ماهی بود که حتی یک کتاب هم نخواندم. اما بالأخره تصمیمم را گرفتم و استارت خواندن را دوباره زدم با این فرض که روزی لااقل 25 صفحه خواهم خواند.


اما این کار برایم به‌شدت سخت شده بود من دیگر انگار آن آدم سال گذشته نبودم که روزی حداقل 50 صفحه کتاب بخوانم با همین فرمان روزی 2-3 صفحه جلو رفتم اما دیدم این‌طور خواندن بیشتر ناامیدم می‌کند. تصمیم گرفتم از کتاب‌های ساده‌تر و خواشخوان تر شروع کنم و همین کار را هم کردم و اتفاقاً جواب دادم.

در ماه اخیر کتاب‌های "تولستوی و مبل بنفش" و "بازی عروس و داماد" را در مدت کوتاهی خواندم و حالا با اطمینان می‌توانم بگویم که موتورم روشن‌شده است و می‌توانم کتاب‌هایی به مراتب سخت‌تر بخوانم و برگردم به اوج کتاب‌خوانی‌ام.

این تجربه باعث شد بفهمم که حتی دور ماندن از خواندن کتاب مثل دور ماندن از ورزش است و باید قبل از شروع دوباره خودم را گرم‌ کنم وگرنه آسیب می‌بینم.

امیدوارم که دیگر کتاب خواندن را رها نکنم چراکه در این ماه‌هایی که کتاب نخواندم احساس سطحی بودن می‌کردم و هیچ حسی بدتر از غیرمفید بودن نیست.


حالا دوباره میخواهم هدف 50 کتاب در سال را برای سال 98 در نظر بگیرم و شاید این بار موفق شوم. کسی چه می داند!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

پایان‌نامه نوشتن چه فوایدی برایم داشت؟

post48


در یک سال گذشته به خصوص در چند ماه اخیر کاملاً درگیر پایان‌نامه نویسی بوده‌ام و در این راه سختی‌ها و تجربیات زیادی کسب کردم، آزمایشاتم به مشکل خورد، پایان‌نامه‌ام هر سری با کلی اشکالات فنی و نگارشی برگشت می‌خورد و روزی نبود که گوشه‌ای از ذهنم مشغول آن نباشد. اما ا طرفی دیگر این مسیر برایم آموخته‌های زیادی به همراه داشت که دوست دارم در اینجا راجع به آن‌ها بنویسم.

1-     تولید محتوا

کسانی که پایان‌نامه ارشد را گذرانده باشند می‌دانند که نوشتن پایان‌نامه و مقاله و به خصوص مقالات انگلیسی باید از زبان خودمان باشد. یعنی هر مطلبی که می‌نویسیم باید درک ما از آن جمله باشد و کپی صرف یک جمله یا پاراگراف نوعی سرقت ادبی محسوب می‌شود تا جایی که حتی سایت‌هایی برای بررسی این موضوع نیز وجود دارند (البته انگلیسی).

همین موضوع به من کمک کرد تا بیشتر با مفهوم تولید محتوا آشنا شوم و در زمینه‌های دیگر هم به این موضوع توجه کنم و سعی کنم کمتر کپی کاری کنم.

 

2-     یافتن مقالات

یافتن مقاله اصلاً کار سختی نیست اما اگر بخواهیم دقیقاً چیزی را بیابیم که به موضوع ما مرتبط باشد، داستان کمی فرق می‌کند. البته گوگل در این زمینه هم کمک بسیاری می‌کند اما تا وقتی با کلیدواژه‌ها و کلمات اساسی موضوعمان آشنا نباشیم در میان هزاران مقاله سردرگم خواهیم شد.

پروسه پایان‌نامه نویسی به من کمک کرد تا بدانم که چگونه دنبال یافتن موضوع موردنظرم باشم، درواقع نوعی توفیق اجباری که به من نحوه جستجو در گوگل و نحوه دانلود مقالات انگلیسی را آموخت.

سایتی که من برای دانلود مقالات از آن استفاده می‌کردم سایت https://sci-hub.tw است.

 

3-     ریختن ترس از خواندن مطالب انگلیسی

این مورد برای خودم از همه جالب‌تر و سودمندتر بود. یادم نمی‌رود اولین روزی را که شروع به خواندن مقاله‌ای انگلیسی کردم و از دیدن حجم آن به این فکر افتادم که چطور این همه مقاله انگلیسی را در این مدت کم بخوانم اما بعد از یکی دو هفته چنان راه افتادم که روزی حتی 10 مقاله را بررسی می‌کردم.

مطالعه مطالب انگلیسی آن هم در شرایطی که چاره دیگری نداشتم کم‌کم مرا به سمت سایت‌های انگلیسی سوق داد طوری که هرروز کلی مطالب جالب که در Pocket ذخیره کرده بودم می‌خواندم و اصلاً دیگر از خواندن ترسی نداشتم.

 

4-     روش صحیح خواندن مقالات

خوب اینکه بتوانیم یک مقاله را به صورت صحیح بخوانیم و وقت زیادی روی قسمت‌های کم‌اهمیت و حتی بی‌ربط آن نگذاریم، شاید فقط به درد مطالعات آکادمیک بخورد اما راستش برای من این‌طور نبود چراکه کم‌کم مدل مطالعه‌ام حتی در کتاب‌های عمومی و مطالعات آزادم هم تغییر کرد. طوری که به هر کتاب تنها تا 100 صفحه اول فرصت می‌دهم و اگر موضوع یا گاها نحوه نگارشش جذبم نکرد، آن را کنار می‌گذارم کاری که پیش از این انجام نمی‌دادم و همین باعث می‌شد که مطالعه یک کتاب فقط به خاطر اینکه تمام شود ماه‌ها طول بکشد.

 

5-     یادگیری  Office Word

من راهنمایی که بودم کلاس‌های ICDL مجتمع فنی تهران را شرکت می‌کردم و همیشه فکر می‌کردم دیگر در WORD چیزی نمانده که من بلد نباشم چراکه در آن کلاس‌ها حتی Mail Merging را به ما آموزش دادند اما پایان‌نامه این فرصت را برایم به وجود آورد که باز هم نکات بیشتری از WORD را بیاموزم که پیش از این نمی‌دانستم.

 

6-     یادگیری Endnote

قبلاً که رفرنس دهی را به صورت دستی انجام می‌دادم، می‌دانستم که برنامه برای رفرنس دهی خودکار وجود دارد اما چون فکر می‌کردم به زحمت یادگیری‌اش نمی‌ارزد تا این اواخر از آن استفاده نمی‌کردم اما خوب وقتی دیدم با پاک کردن یا اضافه کردن حتی یک رفرنس باید دوباره از اولی همه پایان‌نامه‌ام را بررسی و اصلاح کنم به قدرت این برنامه ایمان آوردم و برخلاف تصورم کار با آن بسیار ساده بود.

من با اینکه هم به خوبی تایپ و Word و کار با اینترنت را بلد بودم اما باز هم به مشکلات زیادی برخوردم و خیلی دوست دارم ویدیویی آماده کنم که مرحله‌به‌مرحله آماده سازی متن پایان‌نامه را بیاموزد و امیدوارم در اولی فرصت بتوانم این ویدیو را آماده کنم تا سایر دانشجویان از این مسیر پرفراز و نشیب لذت ببرند.

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

هرگز برای نوشتن دیر نیست!

post47


خیلی وقت است که چیزی ننوشته‌ام درواقع مدت‌هاست که می‌خواهم چیزی بنویسم اما نه وقتش را دارم نه چیزی برای نوشتن می‌یابم. گهگاه ایده‌ای برای نوشتن به ذهنم می‌رسد اما یا در کنار ایده‌های دیگر نوشته می‌شود که یک روزی بالأخره به آن پرداخته شود یا فراموش می‌شود.

اما امروز بار دیگر تصمیم گرفتم بنویسم. البته ننوشتنم دلایل زیادی داشت ازجمله دفاع از پایان‌نامه و ساعات کاری طولانی (گاها تا 14 ساعت در روز) . اما هیچ‌کدام از این‌ها دلیل خوبی برای ننوشتن نیست. شاید به نظر شعار بیاید اما به نظر من کسی که تشنه نوشتن است مثل کسی که تشنه نوشیدن آب است بدون نوشتن می‌میرد . پس من متأسفانه آن قدرها عاشق نوشتن نیستم.

در راستای نزدیک شدن به آخر سال، برخلاف سال‌های گذشته که همه برنامه‌ها و چالش‌هایم را به سال جدید موکول می‌کردم، امسال اما تصمیم گرفته‌ام چالشی 50 روزه تا پایان سال داشته باشم که یکی از موارد آن نوشتن لااقل 5 تا 10 مطلب در وبلاگ است. این ایده را از آقای شعبانعلی آموخته‌ام ولی هر سال به دلایلی موفق به اجرای آن نشده‌ام و حالا که کمی مشغله‌هایم کمتر شده است تصمیم گرفتم آن را عملی کنم و دلیل نوشتن این موضوع در وبلاگ هم این بود که بهانه‌ای برای انجام ندادنش نداشته باشم.

راستش موضوعات زیادی هست که دوست دارم در این وبلاگ به آن بپردازم. ازجمله نوشتن راجع به کتاب‌هایی که می‌خوانم ( که قبلاً هم چند پستی راجع به  شان نوشته‌ام)، نوشتن درباره پادکست هایی که گوش می‌کنم، تجربیاتم در مسیر یادگیری زبان انگلیسی و فرانسوی، علاقه‌ام به فریلنسری و مینیمالیست بودن اما ایده داشتن یک‌طرف قضیه است و نوشتن و جمع کردن موضوع قضیه‌ای دیگر. حتی همیشه به این فکر می‌کنم که برای نوشتن هم با برنامه جلو بروم و گاه هم تصمیم می‌گیرم هفته‌ای یک مجله هفتگی در وبلاگم داشته باشم چون خودم همیشه عاشق مجلات هفتگی سایت یک پزشک که سینا سلماسی آن‌ها را می‌نوشت بودم و هنوز هم به آن‌ها مراجعه می‌کنم.

امیدوارم به چالش پایبند باشم و هرچه زودتر پست بعدی را بنویسم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

13 فایده وبلاگ نویسی


شاید هنوز وبلاگ نویسی‌ام آن‌گونه که می‌خواهم نشده است اما من هرگز ناامید نمی‌شود و حالا بیش از هر موقع می‌دانم که تنها با تمرین و تکرار می‌توان رشد و پیشرفت کرد؛ اما در همین مدت کوتاه هم (البته اگر آن سال‌های دور نوجوانی وبلاگ نویسی را کنار بگذاریم) فوایدی از نوشتن نصیبم شده که به یکی از کارهای دوست‌داشتنی‌ام تبدیل‌شده است.

13 فایده‌ای که وبلاگ نویسی برای من داشته است:

1-     باعث شده برای نوشتن تجربیاتم در اینجا برخی عادات خوب را در خودم ایجاد کنم.

2-     نوشتن منظم نظم را در من به وجود آورده که خود زیرمجموعه عادات خوب است.

3-     اقدام به نوشتن که مدت‌ها در پی عملی کردنش بودم.

4-     باعث شده برای نوشتن مؤثر به دنبال کسب دانش و اطلاعات مفید و سودمند از طریق کتاب، فیلم و... بروم.

5-     وقتی به این می‌اندیشم که در مورد چه موضوعی بنویسم کلی ایده به ذهنم سرازیر می‌شود چه در مورد نوشتن چه درزمینه های دیگر زندگی.

6-     هرروز در پی کسب تجربه مای جدید هستم تا بازخورد و نتایج آن‌ها را در وبلاگم منتشر کنم.

7-     از دیده شدن و قضاوت شدن نمی‌ترسم.

8-     برای بهبود نوشته مای خود هرروز می‌خوانم و می‌نویسم.

9-     به‌واسطه وبلاگ نویسی دوستان خوبی پیداکرده‌ام که با خواندن وبلاگشان دانشم روزبه‌روز بیشتر می‌شود.

10-نوشتن به من ذوق و انگیزه می‌دهد و هرروز به شوق نوشتن یک پست دیگر در وبلاگ سایر کارهایم را انجام می‌دهم.

11-وبلاگ نویسی باعث شده بیشتر به نکات نگارشی، نقطه‌گذاری و نحوه نوشتن کلمات توجه کنم.

12-وبلاگ نویسی دایره مطالعات مرا افزایش داده و حالا علاوه بر ادبیات، به روانشناسی، سبک زندگی، کتاب‌هایی که راجع به نوشتن هستند نیز علاقه‌مند شده‌ام و آن‌ها را می‌خوانم.

13-نگرشم به زندگی عوض‌شده و دیگر آن آدم سابق بادید محدود به اطرافم نیستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

برای خودتان ورکشاپ های هفتگی برگزار کنید

pinterest.com


این روزها دوره‌های ورکشاپ زیادی برگزار می‌شود از ورکشاپ های هنری تا آمادگی برای آزمون آیلتس و غیره.

اما آیا تابه‌حال پیش‌آمده که بخواهید برای خویتان ورکشاپ برگزار کنید.

مدتی است که نیاز به یادگیری یک نرم‌افزار و همچنین یک مهارت دارم که باید هرچه سریع‌تر آن‌ها را بیاموزم اما متأسفانه اغلب روزها چنان پرمشغله هستم که فرصت یادگیری آن‌ها را ندارم.

امروز صبح در حال پیاده‌روی ایده‌ای به ذهنم رسید که آن را برگزاری ورکشاپ های هفتگی نام‌گذاری کردم. به این صورت که یک روز در هفته که کار کمتری دارم (اغلب آخر هفته) حدود 5-6 ساعت وقت (بستگی به‌ضرورت آموزش و وقت آزاد دارد) برای یادگیری مهارت موردنیاز بگذارم.

اغلب افراد 5 روز در هفته به سرکار می‌روند و عصرها خسته‌تر از آن هستند که بتوانند روی موضوعی جدید تمرکز کنند. به نظرم این ایده بسیار خوبی برای این‌جور افراد است. ضمن اینکه همیشه میکرو اکشن جواب نمی‌دهد و برخی مهارت‌ها نیازمند این هستند که لااقل 2 ساعت روی آن تمرکز کنیم تا بتوانیم خوب پیش برویم.


مطلب مرتبط: میکرو اکشن همیشه جواب نمی‌دهد.


این ایده محدود به یادگیری نرم‌افزار یا مهارت نمی‌شود بلکه حتی نوشتن یک مقاله یا کتابی که مدت‌هاست آن را به تأخیر انداخته‌ایم، یا کتابی که مطالعه‌اش نیاز به تمرکز دارد، می‌تواند در این روز انجام شود.

این روزها حجم زیادی از آموزش‌های خوب و دسته‌بندی‌شده برای یادگیری در دسترس هستند که می‌توان به‌راحتی از آن‌ها استفاده کرد.

برای مثال من آموزش‌های زیر را در دسته ورکشاپ های هفتگی‌ام قرار داده‌ام

یادگیری PHP و CSS

مطالعه کتاب قوی سیاه

یادگیری نرم‌افزار AutoCAD

و ...

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

میکرو اکشن همیشه جواب نمی‌دهد


دو سال پیش با خواندن این مطلب در متمم برنامه جدیدی برای خودم تنظیم کردم و در آن برای هرروز کلی کار تعریف کردم.

طبق معمول چندهفته‌ای برنامه خوب پیش می‌رفت اما بعد از مدتی خیلی از کارها انجام نمی‌شد. در ابتدا فکر می‌کردم مشکل از زمان‌بندی است اما تنها این مشکل نبود. مشکل این بود که حجم کارهایی که برای خودم تعریف کرده بود زیاد بود. مثلاً هرروز باید 5 کار مختلف 15 تا 30 دقیقه‌ای انجام می‌دادم .

سرانجام به این نتیجه رسیدم که همه کارها را نمی‌توان هرروز انجام داد بخصوص کارهایی که نیازی نیست به عادت تبدیل شود. درواقع من دچار افراط در میکرو اکشن شده بود.

مثالی می‌زنم تا موضوع روشن‌تر شود.

شما هر صبح و هر شب مسواک می‌زنید و نمی‌توانید 6 روز در هفته مسواک نزنید و یک‌دفعه روز جمعه 14 بار مسواک بزنید.

اما برخی کارها نه‌تنها در 15 دقیقه و کمی بیشتر انجام نمی‌شود بلکه آماده‌سازی برای انجام آن‌ها خودش زمان نیاز دارد. مثلاً من قصد داشتم هرروز یک نوع قهوه بیاموزم و درست کنم. یا اینکه یک پادکست را گوش کنم و متن آن را بنویسم؛ اما در 15 یا حتی 30 دقیقه شدنی نبود.

درنتیجه کارها را کم کردم و برخی از کارها را هم به یک روز میان یا 2 بار در هفته کاهش دادم تا هم وقت بیشتری روی انجام آن‌ها بگذارم و هم روزهایم را از این شلوغی بی‌انتها نجات دهم.

حالا برنامه‌ام خلوت‌تر، منسجم‌تر و انجام آن به‌مراتب ساده‌تر است. ضمن اینکه مدام در حال سوییچ کردن از کاری به کاری دیگر نیستم و تمرکزم نیز افزایش‌یافته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

کتاب "تربیت بدون فریاد"


آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که فکر می‌کنند فرزندانشان باید نسخه کامل آن‌ها باشد؟ فرزندانی که آرزوهای پدر و مادر را به واقعیت تبدیل کنند و یا اینکه دقیقاً همان چیزی باشند که والدینشان می‌خواهند؟

اگر این‌طور فکر می‌کنید یا حتی معتقد هستید که شما مسئول تمام و کمال کارها و رفتار فرزندانتان هستید حتماً این پست را انتها بخوانید.

 

نام کتاب:

«تربیت بدون فریاد»

Screemfree parenting”

 

تعداد صفحات:

215 صفحه

 

نویسنده:

هال ادروارد رانکل

Hal Edward Runkel

 

مترجم:

اکرم اکرمی

 

کیفیت ترجمه:

ترجمه این کتاب کاملاً روان و سلیس بود طوری که گاه احساس می‌کردم نویسنده‌ای فارسی‌زبان آن را نوشته است.

 

طرح جلد، فونت و صفحه‌آرایی:

طرح جلد عکسی از پدر و فرزندی شاد را نشان می‌دهد.

 

چند جمله طلایی و کوتاه از کتاب:

-         والدین می‌توانند حرف بزنند اما تا زمانی که به گفته‌های خود عمل نکنند، نمی‌توانند چیزی به فرزند خود بیاموزند. (آرنولد گلاسگو، روان‌شناس)

-         در جریان بزرگ کردن فرزندانم، عقل خود را از دست دادم اما روح خود را یافتم. (لیزا شپرد، مادر)

-         مهم‌ترین کاری که می‌توانیم برای فرزند خود انجام دهیم این است که یاد بگیریم روی رفتار خود تمرکز کنیم.

-         آنجا که پای روابط ایدئال در میان است، واکنش هیجانی بدترین دشمن ماست.

-         مسئول بودن یعنی ترغیب و تشویق فرزندان؛ طوری که آن‌ها به‌صورت خودانگیخته رفتار کنند.

-         آیا ما سختی و مشکلات تربیت را به‌عنوان یک مبارزه و فرصتی برای رشد خود می‌پذیریم یا خیر.

-         رشد همیشه امری اختیاری است که انتخاب آن در دست شماست.

-         اگر می‌خواهید فرزندانتان به‌صورت افرادی خودگردان بار آیند، باید این حقیقت را بپذیرید که این شما نیستید که می‌توانید این کار را برای آن‌ها انجام دهید.

-         کلمه موردعلاقه اکثر کودکان دوساله این است: نه! چراکه آن‌ها در حال شناخت حریم شخصی خود هستند.

-         ما به این دلیل می‌ترسیم برای فرزندانمان حریم و فضای شخصی قائل شویم چون ازآنچه ممکن است با آزادی خود انجام دهند می‌ترسیم.

-         فرزندتان شمارا می‌آزماید تا ببیند که آیا شما ثابت و استوار هستید یا نه و او دوست که شما موفق شوید.

-         وقتی به فرزندان خود لقب می‌دهیم، حریم آن‌ها را به‌شدت محدود می‌سازیم.

-         آنچه درباره فرزندانتان می‌گویید مهم‌تر از آن چیزی است که به آن‌ها می‌گویید.

-         همیشه باید در زندگی این حقیقت را در نظر داشته باشیم که: هیچ‌کس همیشه یک‌جور نیست.

-         شما بیشترین تأثیر و نفوذ را روی فرزند خوددارید و آنچه درباره‌ی آن‌ها فکر کنید و به زبان می‌آورید، بیش از هر نیروی دیگری در جهان می‌تواند آن‌ها را شکل دهد. ازاین‌رو مدافع تکامل آن‌ها باشید و رشد آن‌ها را نظاره کنید.

-         هر انتخابی، کوچک یا بزرگ، پیامدی دارد و این حقیقی اساسی در زندگی انسان است.

-         هرچه فرزندان ما زودتر با قانون «هرچه بکاریم همان را درو خواهیم کرد.» آشنا شوند، کمتر مجبور می‌شوند، به‌موازات رشدشان، تاوان‌های سنگین‌تری برای خطاهای بزرگ‌تر خود پس دهند.

-         فرزندان ما شیوه‌ی زندگی کردن ما را زیر نظر دارند و رفتار ما بلندتر از هر کلام دیگری که از دهان ما خارج شود، حرف می‌زند. (ویلفرد ای.پیترسون، مؤلف)

-         شما نمی‌توانید از خانواده خود مراقبت کنید مگر آنکه ابتدا به خود توجه کنید.

-         زندگی و سلامت شما به خودتان بستگی دارد. هرچه زودتر این حقیقت را بپذیرد و ابتدا خود را دوست بدارید، زودتر می‌توانید به اطرافیانتان، به‌ویژه فرزندانتان، خدمت کنید.

-         اگر هشیارانه برای عقب‌نشینی‌های خود، در قالب فعالیت‌های سالم برنامه‌ریزی نکنیم، بی‌تردید جایی مجبور به فرار خواهیم شد.

-         اگر شما زندگی زناشویی خود را فدای فرزندانتان کنید، بی‌تردید هردو را از دست خواهید داد.

 

 

یک پاراگراف از کتاب:

هدف اصلی تربیت این است که فرزندان خود را به‌عنوان بزرگ‌سالان خودفرمان راهی اجتماع کنیم. ما می‌خواهیم آن‌ها بتوانند خواسته‌های خود را ابراز کنند، خود تصمیم بگیرند و مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرند. ما می‌خواهیم آن‌ها بتوانند روی پای خود بایستند و خود انتخاب کنند چه‌کاری را انجام بدهند و چه‌کاری را انجام ندهند. چیزی که ما دوست نداریم این است که ابراز اختیار و اراده‌ی خود را با ما تمرین نکنند.

 

ستاره:

من به این کتاب 5 ستاره می‌دهم.

 

نظر من راجع به این کتاب:

کتاب «تربیت بدون فریاد» قطعاً یکی از آن کتاب‌هایی که دوست دارم به همه مادران پیشنهاد دهم. کتابی کاربردی که بابیان مثال و نکات جالب‌توجهش بسیار مفید بود.

نکته اصلی این کتاب این است که ما مسئول رفتار خود هستیم چراکه این رفتار ماست که الگوی فرزندمان است نه‌حرفی که به آن‌ها می‌زنیم.

همچنین این کتاب به ما می‌آموزد که فرزند ما شخصیتی مستقل از ماست با اختیارات و حریم مخصوص به خود و ما به‌عنوان والدین تنها باید حمایتگر و راهنمای آن‌ها در مسیر زندگی باشیم.

نکته جالب دیگری که در کتاب مطرح‌شده است برچسب زدن به فرزند است و حتی اگر این برچسب‌ها ویژگی‌هایی خوب و مثبت باشند باعث خواهند شد فرزند ما محدود شود و برای اینکه اثبات کند که آن ویژگی را دارد حتی در بزرگ‌سالی دچار رنج و عذاب شود.

مثلاً اگر مدام به او گفته شود که باهوش است او همواره تلاش خواهد کرد تا ثابت کند که باهوش است حتی باتحمل رنج و عذاب.

این کتاب سرشار از نکات آموزنده‌ای است که بعدها در قالب پست‌هایی دیگر راجع به آن صحبت خواهم کرد.

 

 

داستان من و کتاب:

به پیشنهاد مادرانی که این کتاب را خوانده بودند و آن را مفید ارزیابی کرده بودند تصمیم به خرید و مطالعه آن گرفتم.

 

ناشر:

انتشارات صابرین

 

قیمت:

چاپ یازدهم

18000 تومان

 

لینک خرید نسخه انگلیسی کتاب

لینک خرید نسخه ترجمه کتاب

لینک خرید کتاب از طاقچه


سایت screemfree

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

دو راهی سخت و شیرین؟


دو راه در پیش دارم:

راه اول این است که می‌توانم بچه‌دار نشوم و هرروز تمام‌وقت یا حداقل بیشتر وقتم برای خودم و خودم باشد تا بتوانم زبان انگلیسی و فرانسوی خود را تقویت کنم، کتاب مطالعه کنم، به سرکار بروم و مطالعات تخصصی داشته باشم، ورزش کنم و در سایتهای دلخواهم بگردم ولی افسوس و پشیمانی احتمالی سال‌های بعد را به جان بخرم.

و راه دوم اینکه بچه‌دار شوم و حداقل برای 6 سال کارهایم را کمتر کنم و اولویت اولم بچه‌هایم باشند. اگر بخواهم فقط به حالا و حداقل ده سال بعد بیندیشم شاید روش اول بهتر باشد ولی با انتخاب روش دوم چیزهایی را خواهم آموخت که در هیچ کتاب و فیلمی نمی‌توان پیدا کرد احساساتی را تجربه خواهم کرد که بدون بچه‌دار شدن هرگز تجربه نخواهم کرد و رنج‌هایی خواهم کشید و لذت‌هایی خواهم برد که حاصل آن رشد روح و جان من خواهم بود.

من باافتخار روش دوم را انتخاب خواهم کرد و به هدیه خداوند خوش‌آمد خواهم گفت و باجان و دل برایش وقت خواهم گذاشت.

اما راستش به بچه‌دار شدن که فکر می‌کنم کلی‌نگرانی و سردرگمی روانه وجودم می‌شود. من هم مثل همه دوست دارم مادر خوبی برای فرزندم باشم و دوست دارم اگر بچه‌ای به این دنیا می‌آورم تمام تلاشم را برای زندگی‌اش بگذارم با تمام وجودم دوستش بدارم و آگاهانه برای تربیتش پیش بروم.

احساس می‌کنم این سخت‌ترین پروسه در زندگی هر آدمی است؛ مادر و پدر شدن. هرقدر هم که بادانش و اطلاعات جلو برویم باز یکجاهایی کم می‌آوریم.

درواقع من بچه‌دار شدن را برای رشد خودم ضروری می‌دانم. به نظرم باوجود بچه من بیشتر یاد می‌گیرم و رشد می‌کنم.

بچه‌دار شدن در این دوران هم سخت و هم آسان است. آسان از این نظر که ما به‌راحتی به همه افراد خبره و حتی کسانی مثل خودمان دسترسی داریم و می‌توانیم از توصیه‌ها و مشاوره‌هایشان بهره ببریم و سخت از این نظر که همین دسترسی راحت به ما این حس را القا می‌کند که ما چون شبیه این توصیه‌ها عمل نمی‌کنیم پس قطعاً والدین خوبی نیستیم.

مطمئنم که دوست دارم بچه داشته باشم اما اینکه چه زمانی مناسب‌ترین زمان برای من است قطعاً نمی‌دانم یعنی ممکن است از زود یا دیر بچه‌دار شدن پشیمان شوم که به نظرم این برای هرکس دیگری نیز ممکن است اتفاق بیفتد.

قصد دارم در این وبلاگ کمی بیشتر راجع به مطالعاتم در موضوع تربیت بنویسم و شاید روزی سایتی مجزا برای این کار در نظر بگیرم. امیدوارم که خوب پیش برود و برای خوانندگان هم مفید واقع شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

مستند "درون بدن انسان"


امروز به تماشای مستند Inside the living body نشستم. مستندی به‌شدت جذاب راجع به بدن انسان از لحظه‌ای که متولد می‌شود تا هنگام مرگ. در این فیلم شما سوار بر کشتی جادویی نشنال جئوگرافیک می‌شوید و به داخل بدن یک زن سفر می‌کنید تا مراحل ایجاد جنین، رشد جنین ، تولد ، کودکی، خردسالی، نوجوانی و جوانی تا پیری یک انسان را از ابتدا تا انتها مشاهده کنید.

از نکات قابل‌توجه این مستند بیان حقایقی راجع به بدن انسان بود که مرا تا لحظه آخر میخکوب کرد. از موضوعاتی که در این مستند بیان شد موارد زیر برای من از همه جذاب‌تر بود.

وجود دانه‌های زرد روی پوست بدن کودکان به این دلیل است که بدن نوزادان هنوز توانایی مقاومت در برابر باکتری‌ها را ندارد. ضمن اینکه لمس کودک توسط مادر می‌تواند خیلی از این باکتری‌ها به بدن ماد منتقل کند و چون بدن مادر توانایی مقاومت دارد هیچ مشکلی پیش نمی آید.

کودکان تازه متولدشده تحمل سرما را ندارند به این دلیل که آن قسمت از مغز آن‌ها که مسئول گرمایش بدن است هنوز تکمیل‌نشده است اما نکته جالب اینجاست که آن‌ها با دست و پا زدن دمای بدن خود را بالا می برند.

کودکان تا 8 ماهگی توانایی واضح دیدن اشیا و افراد را ندارد و همچنین چون همه چیز را برعکس می‌بینند.

سلولهای پوست حتی تا 10 ساعت پس از مرگ نیز همچنان به رشد و تکثیر ادامه می‌دهند.

دلیل تماشای این مستند علاقه مندی ام به آگاهی از سیستم بدن نوزادان و چگونگی رشد آنها بود اما نکات جالبی که در این مستند مطرح شد بسیار مرا شگفت‌زده کرد که دوست دارم آن را به دیگران نیز پیشنهاد دهم.

مستند Inside the living body در سایت IMDB رتبه 8.2 را دارد که رتبه بسیار خوبی محسوب می‌شود.

سایت IMDB درباره این مستند چنین نوشته است:

«از اولین گریه ما تا آخرین نفس ما، بدن ما دستخوش مداوم و لحظه‌به‌لحظه است. هر حرکتی که می‌کنیم و هر محرک خارجی باعث یک واکنش از طریق پوست، استخوان، اندام، عضلات و سلول ها می‌شود. در طول زندگی ما حدود 700 میلیون بار نفس می‌کشیم؛ اسکلت بزرگسالان هر هفت تا 10 سال جایگزین می‌شود. ما در هر دقیقه 30000 سلول پوستی مرده ایجاد می‌کنیم؛ و مواد غذایی که می‌خوریم سفری به مسافت 30 فوت (9 متر) در بدن ما آغاز می‌کنند. در حال حاضر، کانال نشنال جئوگرافیک (NGC) به شما نشان می دهد که چگونه بدن ما از بدو تولد تا سن تکامل سیر می کند و سیستم های بیولوژیکی شگفت‌انگیز بدن ما تکامل می‌یابند.»

هنگامی که داشتم راجع به این مستند جستجو می‌کردم به این سایت برخوردم که موضوعات مطرح‌شده در مستند را در قالب فلش کارت آماده کرده است. می‌توانید سری به آن بزنید شاید شما هم خوشتان آمد.

می‌توانید از سایت p30download مستند Inside the living body  را دانلود کنید.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh