http://theplaidzebra.com/pros-and-cons-of-adopting-a-minimalist-lifestyle
مینیمالیست بودن را دوست دارم چون اینطوری آرامش بیشتری دارم. وقتی از بین تمام گزینهها فقط یکی یا دوتا را برای خودت برمیگزینی تا با همان زندگی کنی دیگر ذهنت مدام مشغول کنکاش بین گزینههای موجود نیست دیگر احساس سردرگمی نخواهی کرد دیگر دوروبرت درهم و شلوغ نیست. مثلاً من وقتی میدانم امسال فقط یک پالتو میخواهم بخرم و نه بیشتر پس انتخابی میکنم که کلاسیک باشد، زود از مد نیفتد، جنس عالی داشته باشد و رنگش با اجزای دیگر ست باشد؛ و بعدازآن هم با خیال راحت میدانم که موقع بیرون رفتم چه بپوشم و همیشه هم آن را تمیز و نو نگه میدارم و با باقی پولی که میخواستم با آن لباسهای بیشتری بخرم، به اولویتهای دیگرم میپردازم. مثلاً برای سفر، خریدها بزرگتر و یا حتی آموختن مهارت و یا کتاب پسانداز میکنم و دیگر دم از این نمیزنم که کتاب گران است! چه بهانه مسخرهای! جالب اینجاست که خودم هم روزگاری جزو این شاکیان بودم و حالا حتی از یادآوری آن خجالت میکشم. راستش الآن نظرم راجع به زندگی نسبت به حتی دو یا سه سال قبل کاملاً تغییر کرده است. دوست دارم مبلمان و وسایل خانه، ظرف و ظروف و دکور و ... باکیفیت و ساده باشند که تا سالها نیاز به تعویضشان نباشد چون در این صورت ناخودآگاه دیگر دنبال مدلهای جدید، رنگ سال، وسایل جدید خانه فامیل و ... نیستم و ذهنم را مشغول مسائل مهمتری خواهم کرد چون به تجربه آموختهام که وقت و انرژی محدودی دارم و دوست ندارم که انرژی و وقتم را صرف مواردی بکنم که برایم دستاورد چندانی نداشته باشد؛ و درنهایت به این نکته رسیدهام که هدف انسان جز تعالی و کمال نیست و میخواهم تا جایی که میتوانم به هدفی که خداوند برایم در نظر گرفته نزدیک و نزدیکتر شوم. ان شاء الله