۱۹ مطلب با موضوع «مهارت هایی برای زندگی» ثبت شده است

مینیمالیست بودن را دوست دارم.

 http://theplaidzebra.com/pros-and-cons-of-adopting-a-minimalist-lifestyle


مینیمالیست بودن را دوست دارم چون این‌طوری آرامش بیشتری دارم. وقتی از بین تمام گزینه‌ها فقط یکی یا دوتا را برای خودت برمی‌گزینی تا با همان زندگی کنی دیگر ذهنت مدام مشغول کنکاش بین گزینه‌های موجود نیست دیگر احساس سردرگمی نخواهی کرد دیگر دوروبرت درهم و شلوغ نیست. مثلاً من وقتی می‌دانم امسال فقط یک پالتو می‌خواهم بخرم و نه بیشتر پس انتخابی می‌کنم که کلاسیک باشد، زود از مد نیفتد، جنس عالی داشته باشد و رنگش با اجزای دیگر ست باشد؛ و بعدازآن هم با خیال راحت می‌دانم که موقع بیرون رفتم چه بپوشم و همیشه هم آن را تمیز و نو نگه می‌دارم و با باقی پولی که می‌خواستم با آن لباس‌های بیشتری بخرم، به اولویت‌های دیگرم می‌پردازم. مثلاً برای سفر، خریدها بزرگ‌تر و یا حتی آموختن مهارت و یا کتاب پس‌انداز می‌کنم و دیگر دم از این نمی‌زنم که کتاب گران است! چه بهانه مسخره‌ای! جالب اینجاست که خودم هم روزگاری جزو این شاکیان بودم و حالا حتی از یادآوری آن خجالت می‌کشم. راستش الآن نظرم راجع به زندگی نسبت به حتی دو یا سه سال قبل کاملاً تغییر کرده است. دوست دارم مبلمان و وسایل خانه، ظرف و ظروف و دکور و ... باکیفیت و ساده باشند که تا سال‌ها نیاز به تعویضشان نباشد چون در این صورت ناخودآگاه دیگر دنبال مدل‌های جدید، رنگ سال، وسایل جدید خانه فامیل و ... نیستم و ذهنم را مشغول مسائل مهم‌تری خواهم کرد چون به تجربه آموخته‌ام که وقت و انرژی محدودی دارم و دوست ندارم که انرژی و وقتم را صرف مواردی بکنم که برایم دستاورد چندانی نداشته باشد؛ و درنهایت به این نکته رسیده‌ام که هدف انسان جز تعالی و کمال نیست و می‌خواهم تا جایی که می‌توانم به هدفی که خداوند برایم در نظر گرفته نزدیک و نزدیک‌تر شوم. ان شاء الله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

متخصص یا همه فن حریف؟

https://www.thompsonschools.org/Page/6939


هرروز باید قدمی هرچند کوچک در راستای اهدافم بردارم این را خوب می‌دانم و تا جای ممکن آن را عملی کرده‌ام؛ اما مشکل اینجاست که کدام‌یک از کارهایم مرا از رسیدن به اهدافم دورتر می‌کند و آیا اصلاً داشتن چند هدف در زندگی بهتر است یا یک هدف و تلاش در راستای آن. آیا من می‌خواهم یک متخصص در یک حوزه خاص بشوم یا یک همه‌فن‌حریف؟ آیا چند سال دیگر که به گذشته برگردم از عملکردم راضی خواهم بود؟ آیا وقت صرف کردن در مورد موضوعی که هیچ آینده مشخصی برای آن متصور نیستم کار درستی است؟ آیا سبد مهارت‌های من علف‌های هرز زیادی دارد و باید حرس شود؟ این سؤالات به شدت ذهن مرا مشغول کرده است. اصلا فکر می‌کنم این دغدغه‌ها ویژگی خاص دهه سوم زندگی همه ما انسان‌هاست و از همه جالب‌تر این‌که جواب درست یا غلط اساساً وجود ندارد چراکه در این زمانه ازیک‌طرف آنقدر علوم مختلف گسترش‌یافته است که برای اینکه جزو 10 نفر دنیا در یک حوزه خاص باشیم گاه تا آخر عمرمان زمان نیاز داریم اما از طرفی ممکن است در میانه راه به هر دلیلی دریابیم که دیگر نمی‌خواهیم به مسیرمان ادامه دهیم یا این مسیر درآمدزا نخواهد بود و سرنوشت ما چیز در حوزه دیگریست. اینجاست که می‌خواهیم سبدی از مهارت‌ها داشته باشیم و هر مهارت را در حد مطلوبی بیاموزیم. راستش نتیجه‌ای که من گرفته ام این است که من به‌شخصه ترجیح می‌دهم مهارتهای گوناگون (ترجیحاً مرتبط) را دنبال کنم اما صرفا به یکی از این مهارتها یا حوزه به صورت تخصصی بپردازم به شرط آنکه در حوزه‌های دیگری که متخصص نیستم خود را صاحب فضل و نظر ندانم. حتی در حوزه تخصصیم هم به نظرم این کار را نباید انجام دهم. چیزی که این روزها به شدت زیاد شده است و من نیز از این قاعده مستثنی نیستم و چقدر بعدش احساس پشیمانی و ندامت می کنم. باز باید فکر کنم و تصمیم درست‌تری بگیرم اما تا آن موقع در همین مسیر پیش خواهم رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

تمرکز، این اصل فراموش شده

این روزها سعی می‌کنم هنگام انجام هر کاری تنها روی همان تمرکز کنم و به هیچ‌چیز دیگری فکر نکنم و چقدر این کار سخت است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

مهارت های زندگی را بیاموزیم و آموزش دهیم.


کاش می شد به جای وقت گذراندن در مدارس کنونی فرزندانمان وقتشان را با یادگیری مهارتهای زندگی پر می کردند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

خودمان را دوست داشته باشیم.



امروز که به کلاس یوگا رفتم آخر کلاس با متنی که مربی برایمان خواند به خودم آمدم. به اینکه چقدر هر روز به گذشته فکر میکنم و از همه بدتر خودم را سرزنش میکنم و در مورد اینکه مردم راجع به من چه فکری میکنند، کلی خودم را اذیت میکنم غافل از اینکه مردم برای سردرد عادی خود بیشتر ناراحت می شوند تا مرگ دیگران! وقتی تو کلاس گفته شد که "من در را به روی گذشته میبندم و با آغوش باز به سمت آینده حرکت میکنم.من میخواهم زندگی کنم"، از اینکه تا الان با ناراحتی هایم به بدنم آسیب رسانده ام حس خوبی ندارم اما از همین لحظه میخواهم زندگی کنم و از زنده بودنم نهایت استفاده را بکنم طوری که در آینده حسرت نخورم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم/که چرا غافل از احوال دل خویشتنم



روزها فکر من اینست و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟

به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

 

این روزها مدام این بیت در سرم میچرخد و عجیب مرا به فکر واداشته . راستی هدف من از زندگی چیست؟ آیا راه درستی انتخاب کرده ام؟ نمیدانم.شاید سالها بعد متوجه شوم شاید هم هرگز متوجه نشوم. امروز در روز نوشته های محمدرضا شعبانعلی مطلبی در این باره خواندم. افق زمانی. اینکه چه بسا ما هیچ وقت نفهمیم که کاری که انجام میدهیم در آینده موجب خیر است یا شر.مانند هر پدر و مادری که نمیداند فرزندش مایه افتخار خواهد شد یا مایه شرمساری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

آینده روشن من


دوست دارم بنویسم. از آینده، آینده ای روشن. از آینده ای که من در آن زنی شاغل و بچه دارم، زنی که برای رسیدن به خودم باید صبح ها اقلا یکساعت زودتر از دیگران بیدار شوم و یک ساعت دیرتر از دیگران به خواب روم آنهم باید دلیلش فقط رسیدگی به خودم باشد رسیدگی به روح و جسمم که مبادا وزنم زیاد شود یا روزی بگذرد و من حتی یک صفحه کتاب نخوانده باشم و شبی بگذرد و من چیزی ننوشته باشم. مبادا که آشپزخانه قلب خانه قبل از خواب کثیف باشد یا با آرایش و بدون زدن انواع کرم های شب و دور چشم و دست و پا به رختخواب بروم. من خودم را چنین زنی تصور می کنم، زنی که برنامه غذایی هر هفته اش مشخص است و از شب قبل مقدمات وعده های روز بعد را مهیا کرده است. زنی که عصرها بچه هایش را به کلاس، کتابفروشی یا پارک می برد و شب ها با خواندن کتابی برایشان در حالی که موهایشان را نوازش میکند آنها را آماده خواب می کند. نمیدانم دقیقا چند ساله که شدم این اتفاقات می افتد اما مطمئنم که من زنی هستم که این سبک زندگی را می پسندم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

چرا کارها به تعویق می افتند؟




باید اعتراف کنم که من یک آدم کمالگرا هستم و با اینکه می دانم کمال گرایی نه تنها خیلی خوب نیست بلکه بابت همین ویژگی لطمه هم خورده ام و جالب اینجاست با وجود اینکه از آن آگاهم اما باز مبارزه و کنار گذاشتن آن برایم سخت است. حتما می دانید که یکی از اثرات کمال گرایی اهمال کاری است. به تعویق انداختن کارها به بهترین زمان ممکن در حالی که واقعا بهترین زمان ممکن است هرگز پیش نیاید و من دقیقا گرفتار این مشکل هستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh

چگونه برنامه ریزی کنیم تا به آن پایبند باشیم؟


 
آیا ساعت بندی کارها روش کارآمدی است؟
باید بگویم که شاید در کوتاه مدت و برای برخی از افراد جوابگو باشد اما برای همیشه خیر! خود من زمانی که محصل بودم ( به خصوص در سالهای ابتدائی و راهنمایی) از این روش برای برنامه ریزی استفاده می کردم و با وجود اینکه تمام زمانم متعلق به خودم بود بازهم گاهی به برنامه نمی رسیدم و دیگر از انجام بقیه کارهای برنامه منصرف می شدم. به نظرم این برنامه فقط برای یک دانش آموز کنکوری مناسب است البته به شرطی که با عقب ماندن از برنامه دلسرد نشود.  اما برای بقیه این برنامه چندان کارآمد نیست.
 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
elham gh